مشاعره مشاعره با حرف "ب"

[Pari]

به سر رهش، هلالی، ز هلاک من که را غم؟
چو تفاوتی ندارد عدم و وجودم آن‌جا

#هلالی_جغتایی

 

[Pari]

به روز مرگ هم حتی تفاهم نیست بین ما
که من رختم سفید است و سیاهم را تو می‌پوشی!

#محمودرضا_خرازی

 

[Pari]

به روی هر چه گشودیم چشم، غیر از دوست
به جان او که ستم بر نگاه خود کردیم

#محمد_قهرمان

 

[Pari]

بهترین چیز
رسیدن به نگاهی است
که از حادثهٔ عشق
تر است ...!

#سهراب_سپهری

 

[Pari]

به شکار آمده بودیم ز معمورهٔ قدس
دانهٔ خال تو دیدیم، گرفتار شدیم

#صائب_تبریزی

 

[Pari]

به دشواری زلیخا داد از کف دامن یوسف
به آسانی من از کف چون دهم دامان فرصت را؟

#صائب_تبریزی

 

[Pari]

به کسی که با تو هر شب
همه شوق گفت و گو بود
چه رسیده است که امشب
سر گفت و گو ندارد ؟

#حسین_منزوی

 

[Pari]

به یک تجلی حسن ازل ز بحر وجود
شد آشکار هزاران هزار شکل حباب

 

[Pari]

‌
به هر ک.س دل ببندم بعد از این خود نیز می دانم

به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

#فاضل_نظری

 

[Pari]

به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده، یادم نیست
چُنان شعری که می‌ماند به خاطر آخرین بندش!

#حسین_زحمتکش