جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "ب"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"ب\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 25,914 بازدید, 1,004 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"ب\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
باز درکوچه کســی عاشق باران شده است
این دروغست ولی نامِ تو عنوان شده است

پــــرده ی صــافِ اتاقت به کنـاری رفتــه
و همین باعثِ یک شکِ دوچندان شده است

فصل چشمان تو آنقدر هوایش سردست
که شبیــه نفس باد زمستان شــده است

چقَدَر فکرکنم سوء تفاهم باشدکه کسی
پشتِ نفس های تـــو پنهان شـده است

بس کن آقا ، بـرو و شال و کلاهت بردار
مدتی هست دلت مثل خیابان شده است

آسمان ابـری و بغضی به گلــویش انگار
مـوعدِ ریزش یکباره ی باران شده است
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
باران که می بارد جدایی درد دارد
دل کندن از یک آشنایی درد دارد

هی شعر تر در خاطرم می آید اما
آواز هم بی همنوایی درد دارد

وقتی به زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت، روز رهایی درد دارد

دیگر نمی فهمی کجایی یا چه هستی
آشفتگی ، سر به هوایی درد دارد

تقصیر باران نیست این دیوانگی ها
تنها شدن در هر هوایی درد دارد

باید گذشتن را بیاموزم دوباره
هرچند می دانم جدایی درد دارد.
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
بنشین کنارم با کمی لبخند لطفا!
یک چای تلخ از من تو هم "لب قند" لطفا!

ای میوه ی ممنوعه ام آدم فریبی...
شعری بخوان پروینکم! یا پند لطفا!

شب بود و باران ،منتظر،مجبور بودی
با عشوه ی دلبریت :دربند لطفا!

هر چند فروردینی چشمت خوب اما
از فصل خیس چادرت اسفند لطفا!

دیدم نگاهت را ازین آیینه ی گنک
چیزی نفهمیدم ولی...پازند لطفا!

هر تار مویت لشکر و من عاشق جنگ
از روسریِ رنگیت سربند لطفا!

آنقدرها ماهی که میترسم عزیزم
از شوریِ چشم خودم... اسپند لطفا
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3

با خنده کاشتی به دل خلق ، "کاش ها"
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها

هرجا که چشم های تو افتاد فتنه‌اش
آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش»ها

ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟
دنیا پر است این همه از خوش تراش‌ها؟!

از بس به ماه چشم تو پر میکشم شبی
آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
با تو خواهم شرح غم‌های دل محزون کنم
لیک از خوی تو می‌ترسم، ندانم چون کنم

چند دارم در فراقش حالت نزع روان
کاشکی! یکبارگی جان را ز تن بیرون کنم
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
به جز این گنه ندانم که محب و مهربانم
به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری

گله از تو حاش لله نکنند و خود نباشد
مگر از وفای عهدی که نه بر دوام داری
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
°{بر شانه هاش موی بلندی که مانده است
یعنی هنوز فاتحه ام را نخوانده است ...}°

اشکی رسید تا لب لب ،لب به لب رسید
شوری که عشق بر لب شیرین نشانده است

°{طاقت نداشتیم که چون باد بگذریم
زلف شکن شکن کمر از ما شکانده است}°

گفتی :"مباد دست تو سیگار" و داغ عشق
کار مرا به روز مبادا کشانده است

°{بیچاره ایم و شاد ... که این بار را رقیب
از قول ما سلام به گوشش رسانده است}°

سر های عاقلان همه افتاده زیر پا
انگار عشق دامن خود را تکانده است ...
 
بالا پایین