مشاعره مشاعره با حرف "ب"

[ill_mah]

به تیغ می‌زد و می‌رفت و باز می‌نگریست
که ترک عشق نکردی، سزای خود دیدی؟

 

[Tara Motlagh]

به مخموری نمی‌بندم بدین پیمانه پیمانی
به افزونی نمی‌جویم درین هنگامه هنگامی

 

[ill_mah]

به هَر نِظاره شَوم تِشنه‌تر تو را به تَماشا
اگر چو آینه صَد سال روبه‌روی تو باشَم

 

[Tara Motlagh]

با یاد رنگ و بوی تو، ای نوبهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام

 

[ill_mah]

به مرگ خویش پس از رفتن تو خوش بودم
ولی دریغ که عمرم نکرد کوتاهی!

وجود من ز تکاپوی زندگی خالی‌ست
پس از تو چیست دلم؟ برکه‌ای ست بی ماهی

 

[Tara Motlagh]

بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم

 

[ill_mah]

بسیار اگر نظر به رُخَت می‌کنم مَرنج
بسیار هم گذشته که رویَت ندیده‌ام...

 

[Tara Motlagh]

به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم

 

[ill_mah]

به لوح خاطر من نیست جز خیال تـو نقشی
ز بس ڪه کرده وجودم به دوستیِ تو عادت

 

[Tara Motlagh]

با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو
خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو