مشاعره مشاعره با حرف "ب"

[ام کا اچ p.r]

بیا ز سنگ بپرسیم
که از حکایت فرجام ما چه می داند
بیا ز سنگ بپرسیم،

 

[ام کا اچ p.r]

به قصه های غریبانه ام ببخشایید!
که من ــ که سنگ صبورم ــ
نه سنگم و نه صبور!

 

[ill_mah]

‏بَنای عِشق پابَرجاست،چه باهِجران،چه بی‌هِجران
که هِجران‌ هَم به جانِ تــو زِ عشقِ تو نمی‌کاهَد

 

[نیما نصر]

برو … برو … بسوی او، مرا چه غم

تو آفتابی … او زمین … من آسمان

بر او بتاب زآنکه من نشسته ام

به ناز روی شانه ستارگان

 

[ام کا اچ p.r]

به جای ساعت
نوار سیاهی به مچ دستم بستم ...
زمان برای من متوقف شده ومن
پیمان خود را با هر چه زمان است
و هر چه مربوط به آن شکستم!

 

[ill_mah]

به یکی نگاه جانم بِستان که تا قیامت
دلِ خویش را تَسّلی به همان نگاه دارم

 

[ام کا اچ p.r]

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

 

[ام کا اچ p.r]

به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را

 

[ill_mah]

بعد دیدارِ تو هر روز دعا می‌کردم
که به کافر نشود هیچ مسلمان محتاج

 

[ام کا اچ p.r]

باشد که ز جام وصل جانان
یک جرعه به کام دل بنوشیم