مشاعره مشاعره با حرف "ت"

[پایان]

تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست

بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست

 

[amir mohamad]

تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم

 

[پایان]

تفاوتی نکند قدر پادشایی را

که التفات کند کمترین گدایی را

 

[amir mohamad]

تا کی بدرت آیم و دیدار نبینم
صد بار ترا جویم و یک بار نبینم

گویا حرم کوی تو کعبه است و در آنجا
هر چند روم جز در و دیوار نبینم

 

[پایان]

تو خون خلق بریزی و روی درتابی

ندانمت چه مکافات این گنه یابی

 

[amir mohamad]

تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد ای عقل معاش‌اندیش، با معنای عشق
آشنایم کن ولی ناآشنایی بهتر است

 

[پایان]

تا عذر زلیخا بنهد منکر عشاق

یوسف صفت از چهره برانداز نقابی

بی روی توام جنت فردوس نباید

کاین تشنگی از من نبرد هیچ شرابی

 

[amir mohamad]

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازی‌ست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن‌ها که خدا با من تنها دارد

 

[پایان]

تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست

بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست

 

[amir mohamad]

تا سراسیمهٔ آن طرهٔ پیچان نشوی
آگه از حالت هر بی‌سروسامان نشوی

جمعی از صورت حال تو پریشان نشوند
تا ز جمعیت آن زلف پریشان نشوی