جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "ت"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"ت\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 11,302 بازدید, 447 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"ت\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
تو آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند

و گر به خشم برانی طریق رفتن نیست
کجا روند که یار از تو خوبتر گیرند
 

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,145
مدال‌ها
7
تو و با لاله رویان، گل ز شاخ عیش چیدن‌ها

من و چون غنچه از دست، تو پیراهن دریدن‌ها
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم

شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم.
 

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,145
مدال‌ها
7
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم

شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم.
تا زهره و مه در آسمان گشت پدید

بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم ز می‌فروشان کایشان

به زآن‌که فروشند چه خواهند خرید
(آفرین بسیار شعر قشنگی انتخاب کردین و من به شدت این شعر رو دوست دارم👍)
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
657
5,016
مدال‌ها
2
تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت

تا دور شدی از برم ای طرفه بغداد
شد دامن من دجله بغداد ز دستت

از دست تو فردا بروم داد بخواهم
تا چند کشم محنت و بیداد ز دستت

بی شکر شیرین تو در درگه خسرو
بر سی*ن*ه زنم سنگ چو فرهاد ز دستت
 

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,145
مدال‌ها
7
ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی

تا خون دل مجنون از دیده نپالاید

بر خسته نبخشاید آن سرکش سنگین دل

باشد که چو بازآید بر کشته ببخشاید
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,779
مدال‌ها
7
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری‌ست
چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است!
 
بالا پایین