مشاعره مشاعره با حرف "ت"

[amir mohamad]

تازه فهمیدم که این دنیا بجزدنیا نبود
صرف رفتن آمدیم و جای ماندن ها نبود

آن یکی بر فتح اینجا لشکری آورده بود
غافل ازخود چون نیازش یک وجب گویا نبود

 

[mobina01]

تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود یا نشود
نفسم می‌گیرد در هوایی که نفس های تو نیست

 

[پایان]

تلخی ز تو شیرین شود

کفر و ضلالت دین شود

خار و خسک نسرین شود

صد جان فدای جان تو

 

[amir mohamad]

تو چه یاری که نداری غم و اندیشه ی یار
یاری آنست که یار از غم یار اندیشد

در چنین وقت که از دست برون شد کارم
من بیچاره کئم چاره ی کار اندیشد

 

[Tara Motlagh]

تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بَسی‌است
شُعله‌ی عِشق نه گیرنده‌ی هر خار و خَسی‌است

 

[.F.atima]

تا به فــراق خو کنم صبر من و قرار کو؟

وعده ی وصل اگر دهد طاقت اتظار کو؟

کلجاری

 

[.F.atima]

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده

بی آنکه وعده باشـــد در انتظار بوده

ضمیری

 

[.F.atima]

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که همــی سپرم

حافظ

 

[.F.atima]

تو طاعت حق کنی به امید بهشت

نه نه تو نه عاشقی که مـزدوری تـو

شیخ بهایی

 

[.F.atima]

تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین

همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

( هاتف اصفهانی )