مشاعره مشاعره با حرف "ت"

[پایان]

ترک کند دایه و صد شیر را

ای بدل روغن کنجاره را

خوب کلیدی در بربسته را

خوب کمندی دل آواره را

 

[ستایش شهریوری]

تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بَسی‌است
شعله‌ی عشق نه گیرنده‌ی هر خار و خسی‌است

 

[پایان]

تلخ از تو شیرین می‌شود کفر از تو چون دین می‌شود

خار از تو نسرین می‌شود چیزی بده درویش را

 

[ستایش شهریوری]

تو در خواب خوشی، احوال بیداری چه می دانی؟
تو در آسایشی، تیمار بیماری چه می دانی؟

 

[پایان]

تو یاد کن الطاف خود در سابق الله الصمد

در حق هر بدکار بد هم مجرم هر دو سرا

 

[ستایش شهریوری]

ترسم که چشم در غم ما پرده در شود
اشکش چکد به گونه و رسوا نظر شود

 

[پایان]

تا غم به سوی غم رود خرم سوی خرم رود

تا گل به سوی گل رود تا دل برآید بر سما

این دانه‌های نازنین محبوس مانده در زمین

در گوش یک باران خوش موقوف یک باد صبا

 

[ستایش شهریوری]

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار

 

[ill_mah]

🌻

تلخ باش اما خودت باش این صداقت بهتر است
ترش رویی از دو رویی بی نهایت بهتر است

من تو را بازيچه كردم يا تو من را؟ بگذريم
اين قضاوت بين ما روز قيامت بهتر است

با ترحم از خدا شادی برایم خواستی!
ناسزاى ديگران از اين محبت بهتر است

از پشیمانی نگو انقدر و ناشکری نکن
آن گناه‌آلودگی از این ندامت بهتر است

بی‌وفا جان دوستت دارم هنوز اما برو
هر چه از من دورتر باشى برايت بهتر است

 

[ستایش شهریوری]

ترسم که چشم در غم ما پرده در شود
اشکش چکد به گونه و رسوا نظر شود