مشاعره مشاعره با حرف "ت"

[ستایش شهریوری]

تو در خواب خوشی، احوال بیداری چه می دانی؟
تو در آسایشی، تیمار بیماری چه می دانی؟

 

[mobina01]

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

 

[Raaz67]

تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

 

[Tara Motlagh]

توانِ کشمکشم نیست بی‌تو با ایام
برونم آور از این ماجرا، که می‌میرم

اگر هنوز من آوازِ آخرینِ توام
بخوان مرا و مخوان جز مرا، که می‌میرم

 

[Raaz67]

تا درون آمد غمش از سی*ن*ه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

 

[ستایش شهریوری]

تو در خواب خوشی، احوال بیداری چه می دانی؟
تو در آسایشی، تیمار بیماری چه می دانی؟

 

[amir mohamad]

تو در خواب خوشی، احوال بیداری چه می دانی؟
تو در آسایشی، تیمار بیماری چه می دانی؟

ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست
عشق اگر نرخ نهد قیمت جان این همه نیست

 

[mobina01]

تلخے عمر بہ شیرینے عشق آڪندہ است
چہ سر انجام خوشے گردش دنیا دارد

 

[amir mohamad]

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

امید خسته‌ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت

 

[Tara Motlagh]

تو مرد صحبت دل نیستی، چه می‌دانی
که سر به جیب کشیدن چه عالمی دارد