مشاعره مشاعره با حرف " خ "

[نیما نصر]

خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند

 

[~swampflower~]

خورشیدوماه راچه برابر کنم به تو
بنشین دمی که دیده منور کنم به تو

 

[ill_mah]

خنک نسیم معنبر شمامه ی دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه

 

[نیما نصر]

خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار
چون نتواند کشید دست در آغوش یار

 

[Tara Motlagh]

خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش بدست خویش بنوشت

اقبال لاهوری

 

[نیما نصر]

خاک من زنده به تأثیر هوای لبِ توست

سازگاری نکند آب و هوای دگرم

 

[~swampflower~]

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی خبر نرود

 

[ill_mah]

خاطرنشان شود به تو تاثیرِ تیرِ آه
روزی که پشتِ طاقتِ عاشق کمان شود...

 

[~swampflower~]

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم واز پی جانان برم

 

[نیما نصر]

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست