مشاعره مشاعره با حرف " ر "

[amir mohamad]

رفت عمرم در سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل

دل به قصد جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل

 

[پایان]

رسم دو رنگی آیین ما نیست
یکرنگ باشد شب و روز من

 

[amir mohamad]

رنگ رؤیا زده‌ام بر افق دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهد رؤیایی را

از نسیم سحر آموختم و شعله شمع
رسم شوریدگی و شیوه شیدایی را

 

[Tara Motlagh]

روزی که شکست آینه با گریه چه می‌گفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار

کشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار

 

[پایان]

رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم

تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

 

[ill_mah]

رسیده‌ایم به پایان راه، ادامه بده
به سوی نقطه‌ی ریز سیاه ادامه بده

غروب غربت و راه دراز و موطن دور
اگر غریب، اگر بی‌پناه، ادامه بده

اگر شب است به خورشید صبح امید مبند
و زیر زمزمه‌ی نور ماه ادامه بده

مهم ادامه‌ی راه است، زود خسته نشو
اگر درست، اگر اشتباه، ادامه بده

عذاب خلق در این راه خط قرمز ماست
به عشق چند دقیقه گناه ادامه بده

اگرچه در مه بی‌رنگ این شب سنگی
نشسته‌ایم به روز سیاه، ادامه بده

که گفته گریه نکن، سبز باش، فحش نده؟
به زور ناله و نفرین و آه ادامه بده

دقیقه‌ای به امید برادران منشین!
برای اینکه نیفتی به چاه ادامه

نترس! بیشتر ترس‌های ما پوچند
نترس! یک‌تنه و بی‌سپاه ادامه بده

صدای خسته‌ای از آن ور دریچه‌ی شعر
بلند گفت:«علی! خواهشا ادامه نده!»

علی_شیبانی

 

[پایان]

رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم

هم بی‌دل و بیمارم هم عاشق و سرمستم

 

[amir mohamad]

ربط ما با داغ عالمسوز عشق امروز نیست
سالها شد این سمندر شیرمست آتش است

 

[پایان]

رفتم تصدیع از جهان بردم

بیرون شدم از زحیر و جان بردم

 

[Tara Motlagh]

روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم

بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم