مشاعره مشاعره با حرف "ز"

[ill_mah]

ز من صبر بی تو توقع مدار
که با او هم امکان ندارد قرار

 

[ام کا اچ p.r]

ز سرّ تو شدم پیدادر این دم
ز تو گویم حقیقت راز آن دم
ز سرّ تو در اینجا دید دیدم
به یک لحظه بکام دل رسیدم
ز راز تو شدم پیدا نهانی
بخواهم گفت اسرار معانی

 

[Tara Motlagh]

زخمی کینه من این تو و این سی*ن*ه من
من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد
یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری‌ست
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

 

[ill_mah]

زندگی درکوله بارش تا بخواهی زخم بود..

این میان امّا به قدر سوزنی مرهم نداشت..!

 

[نیما نصر]

زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست
چشم جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست

 

[ill_mah]

ز بس بستم خیال تو، «تو» گشتم پای تا سر «من»

تو آمد خرده‌‌خرده، رفت من، آهسته‌آهسته...🚶‍♂🚶‍♂

 

[SIYAR]

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
هرچه جان کند تنم عمرحسابش کردم

 

[mobina01]

ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
که لاله می‌دمد از خون دیده ی فرهاد

حافظ

 

[mobina01]

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ
ازین افسانه هزاران هزار دارد یاد

حافظ

 

[Tara Motlagh]

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا