مشاعره مشاعره با حرف "ز"

[Tara Motlagh]

ز نسیمِ جانفزایت دلِ مرده زنده گردد
ز کدام باغی ای گل چنین خوش است بویت

به تنِ چو تارِ مویت نهی ار دو صد جهان غم
ندهم به هیچ حالی دو جهان به تارِ مویت

 

[amir mohamad]

زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می‌زیستم

 

[Tara Motlagh]

زلفِ هندویِ تو گفتم که دگر رَه نزند
سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود

 

[amir mohamad]

زلفِ هندویِ تو گفتم که دگر رَه نزند
سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود

ز من مپرس که در دست او دلت چونست
ازو بپرس که انگشت‌هاش در خونست

وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست

 

[Dijor]

ز من مپرس که در دست او دلت چونست
ازو بپرس که انگشت‌هاش در خونست

وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست

زین پس دیگر از عشق خبری نیست
زین پس دیر تاج سری نیست

 

[Dijor]

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای توست

زیبنده‌ای یار دلم
در دلمی یار دلم

 

[amir mohamad]

زیبنده‌ای یار دلم
در دلمی یار دلم

از کوی مغان، نیم شبی، ناله نی، خاست
زاهد به خرابات مغان آمد و می‌، خواست

ما پیرو آن راهروانیم، که ما را
چون نی بنماید، به انگشت، ره راست

 

[Dijor]

از کوی مغان، نیم شبی، ناله نی، خاست
زاهد به خرابات مغان آمد و می‌، خواست

ما پیرو آن راهروانیم، که ما را
چون نی بنماید، به انگشت، ره راست

ز کجا آمده‌ای که دلت با دلم یکی نیست

تو هم رهگذری پس دگر حرفی نیست

 

[amir mohamad]

زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می‌زیستم

تا نگویی اشک‌های شمع از کم طاقتی‌ست
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم

 

[Tara Motlagh]

ز خرده‌گیری روز حساب آزادم...
ورق سیاه چُنان کرده‌ام که نَتْوان خواند