مشاعره مشاعره با حرف " ص "

[پایان]

صبحانه حاضرست بفرما غزل بنوش
طعم بهشت می دهد امروز چای تو

 

[پایان]

صافی و سادگی از بحث حماقت کم نیست
موج هرجاکه روان است به رود می شکند

 

[پایان]

صد آرزو به گرد دلم در طواف بود
از حیرت جمال تو بی آرزو شدم

 

[پایان]

صد نامه فرستادم و صد راه نشان دادم
یا راه نمی دانی یا نامه ‌نمی خوانی

 

[اورانوس]

صبح دم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوقش نگفت

 

[pen lady]

صدا کن مرا صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید

 

[amir mohamad]

صحرا وباغ و خانه ندانم کجا خوش است
هرجا خیال روی تو باشد مرا خوش است

در دوزخ ار خیال توام همنشین بود
یاد بهشت می نکنم بس که جا خوشست

 

[پایان]

صبح پیروزی برآمد زود برخیز ای پسر
خفتگان از خواب ناپاکی برانگیز ای پسر

 

[Tara Motlagh]

صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه ما می‌ترکد سنگ صبور
‌
از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت
ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور

 

[amir mohamad]

صبح از سفر سخت زمان می آید
زآنسوی زمین و آسمان می آید
شب را به فراسوی زمین رانده به خشم
صبحی که نفس نفس زنان می آید