مشاعره مشاعره با حرف " ص "

[Tara Motlagh]

صبر مرا برهم زدی عقل مرا رهزن شدی
دل را کجا پنهان کنم در دلبری تو بی‌حدی

 

[پایان]

صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست

بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

 

[لِئا.]

صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد
سرمایه ام کم است و بدهکاری ام زیاد!

 

[پایان]

صبح است

و من منتظر شنیدن “سلام” تو …

که صدایت

شروع زندگیست…

 

[amir mohamad]

صدای عشق تنها در دل هشیار می پیچد
بیا میخانه آنجا هم صدای یار میپیچد

مخور صاعق فريب فضل و از امامه زاهد
که در گنبد ز بي مغزي صدا بسيار مي پيچد

 

[پایان]

صید بیابان عشق چون بخورد تیر او

سر نتواند کشید پای ز زنجیر او

گو به سنانم بدوز یا به خدنگم بزن

گر به شکار آمده‌ست دولت نخجیر او

 

[Tara Motlagh]

صبح شد برخیز و بنشین رو به ‌روی آینه

تا ببینی بهتر از خورشید ، رویارویِ توست

 

[amir mohamad]

صبر کن عشق تو تفسير شود، بعد برو
يا دل از ماندن تو سير شود، بعد برو

خواب ديدي که دلم دست بدامان تو شد
تو بمان خواب تو تعبير شود، بعد برو

 

[پایان]

صفا از عقده دل‌هاست آن زلف معقد را

بحمدلله که ربطی هست با مطلق مقید را

که دادی؟ روح را با جسم الفت گر نگردیدی

محمد کاروان سالار ارواح مجرد را

 

[amir mohamad]

صبر کن بر محنت دوران که راحت در قفاست
گرچه تاریک است شب اما به صبح آبستن است