مشاعره مشاعره با حرف " ط "

[پایان]

طبیب عشق منم باده ده که این معجون

فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد

 

[amir mohamad]

طرب ای بحر اصل آب حیات
ای تو ذات و دگر مهان چو صفات

اه چه گفتم کجاست تا به کجا
کو یکی وصف لایق چو تو ذات

 

[پایان]

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

 

[amir mohamad]

طالب گل مدعی باشد که رخ درهم کشد
ورنه وقت چیدن اندر دیده خارش میشود

عاشق بیچاره راز خویش میپوشد، ولی
راز دل پیدا ز چشم اشکبارش میشود

 

[پایان]

طره شاهد دنیی همه بند است و فریب

عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع

 

[amir mohamad]

طعمه مور شوی گر چه سلیمان شده ای
زال می گردی اگر رستم دستان شده ای

ای که چون موج به بازوی شنا می نازی
عنقریب است که بازیچه طوفان شده ای

 

[پایان]

طبیب راه‌ نشین درد عشق نشناسد

برو به دست کن ای مرده‌ دل مسیح‌ دمی

 

[amir mohamad]

طوطیم گویی از آن قند لب آموخت سخن
که به دل آب کند شکر گویایی را

دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبایی را

 

[پایان]

طمع خام بین که قصه فاش

از رقیبان نهفتنم هوس است

شب قدری چنین عزیز شریف

با تو تا روز خفتنم هوس است

 

[amir mohamad]

طبیب من تویی، مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو

مرا گر باز پرسی جای آنست
که مدتهاست تا بیمارم از تو