مشاعره مشاعره با حرف " ط "

[Tara Motlagh]

طبیب عشق منم، باده ده که این معجون
فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد..

 

[amir mohamad]

طبیبا بی جهت زحمت مکش اند علاج من
که زخم سی*ن*ه عاشق به از مرحم نخواهد شد

 

[.F.atima]

طبیب عشق منم باده ده که این معجون

فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد

بسوخت حافظ و ک.س حال او به یار نگفت

مگر نسیم پیامی خدای را ببرد

 

[.F.atima]

طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع

که سوزهاست نهانی درون پیرهنم

 

[.F.atima]

طایر دولت اگر باز گذاری بِکُنَد

یار بازآید و با وصل قراری بِکُنَد

 

[amir mohamad]

طایر دولت اگر باز گذاری بِکُنَد

یار بازآید و با وصل قراری بِکُنَد

طرفه می‌دارند یاران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد خوشترست از باغ ورد

دوستانت را که داغ مهربانی دل بسوخت
گر به دوزخ بگذرانی آتشی بینند سرد

 

[Tara Motlagh]

طعنه بر بیتابی ام کم زَن که کار و بارِ عشق
اختیاری هست امّا، اضطراری بیشتر

از زمین برداشت ما را عشق و برگردون فِکند
اعتبارم بیش شد، بی‌اعتباری بیشتر

 

[amir mohamad]

طلعت دوست عیان میخواهم
هرچه جز اوست نهان میخواهم

سری از همت خاک در دوست
فارغ از و مکان میخواهم

 

[پایان]

طره خویش ای نگار، خوش به کف من سپار

هر که در این چه فتاد دادِ رسن واجبست

 

[amir mohamad]

طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف
مهر خاموشی به لب زن تا به دل گویا شوی

بینش ظاهر غبار دیده باطن بود
خاک زن در چشم ظاهر تا به جان بینا شوی