مشاعره مشاعره با حرف "ل"

[پایان]

لشکر عشق باز بیرون تاخت

قلب عشاق را شکست افتاد

 

[Tara Motlagh]

لالا کن؛ دخترِ زیبای شبنم
لالا کن؛ روی زانوی شقایق
بخواب، تا رنگِ بی مهری نبینی
توو بیداریه… که تلخه حقایق

تو مثلِ التماسِ من می‌مـــونی؛
که یک شب، روی شونه‌هاش چکیـــدم
سرم، گرمِ نوازش‌های اون بود؛
که خوابـــم برُد وُ کوچِش رو ندیدم

 

[Starscream]

لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام

 

[Tara Motlagh]

لیک امروز که سرمست می ِ زندگیم
دلم از عشق نیاساید و پروا نکند

از لگد کوب ِ‌هوس، پیکر تقوا نرهد
تا مرا این دل سودازده رسوا نکند

 

[Starscream]

لب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولی
دل ماتمزده، در سی*ن*ه من نوحه گر است

 

[پایان]

لعل لب او آب حیاتست ولیک

از حسرت آب آب خود نتوان برد

 

[Tara Motlagh]

لطفیست ڪه می ڪند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جاے غم توست

 

[پایان]

لشگر عددي نبود در حرب علي

تشنه به قتال كافران است علي

در معركه چشم فتنه را كور كند

شمشير به فرق دشمنان است علي

 

[Tara Motlagh]

لا به لای سایه ها

گهگاه

نوری می چکد و

تنی به ماه می زنم

 

[پایان]

لحظه ها را چیدم
در نگاهت ،
خدا را دیدم
آمدم پشت زمان –
با لبت خندیدم