مشاعره مشاعره با حرف " ن"

[Tara Motlagh]

نهاد دست به پیشانی ام که تب داری
گرفت نبض مرا، باز هم که بیماری !

نگاه کرد به حالم نگاه کرد به می
به گریه گفتمش، آری طبیب من ! آری

 

[amir mohamad]

نگارا از وصال خود مرا تا کی جدا داری
چو شادم می‌توانی داشت، غمگینم چرا داری

چه دلداری که هر لحظه دلم از غم به جان آری
چه غم خواری که هر ساعت تنم را در بلا داری

 

[پایان]

ندارد درد من درمان دریغا

بماندم بی سر و سامان دریغا

درین حیرت فلک ها نیز دیر است

که می‌گردند سرگردان دریغا

 

[Tara Motlagh]

نیازمند توام مثل زخم لب بسته
خوشاتر آن‌که تو گهگاه نیشتر باشی

 

[پایان]

نیست با مشاطه گلبن طرازم حاجتی
عشق اگر خواهد بروید بر سفالی جنتی

غنچه ام گل در گلو دارد بهارم تازه روست
خنده ای کافیست با غم راز صبح رحمتی

 

[leylii]

نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته ست

 

[پایان]

نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود
حال من از اقبال تو فرخنده شود

وز غیر تو هر جا سخن آید به میان
خاطر به هزار غم پراگنده شود

 

[amir mohamad]

نگارا از وصال خود مرا تا کی جدا داری
چو شادم می‌توانی داشت، غمگینم چرا داری

چه دلداری که هر لحظه دلم از غم به جان آری
چه غم خواری که هر ساعت تنم را در بلا داری

 

[پایان]

ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو

زین سو نظر مکن که از آن جاست آرزو

 

[Tara Motlagh]

نوای نغمه‌ی چنگم چه‌سود چون همه‌شب
خیال زلف توام چنگ می‌زند در نای