مشاعره مشاعره با حرف " ه "

[پایان]

هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد

در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد

 

[amir mohamad]

هر جا که دری بود به شب بربندند
الا در عاشقان که شب باز کنند

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند

 

[پایان]

هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

 

[amir mohamad]

همچو مجنون اگر از عشق پریشان باشی
این همه صبر به لیلا شدنش می ارزد

زشتی نامه ی اعمال اگر از عشق تو شد
کفر زلف تو به زیبا شدنش می ارزد

 

[پایان]

هم‌چو مجنون‌اند و چون ناقه‌ش یقین

می‌کشد آن پیش و این واپس به کین

 

[amir mohamad]

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را

گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان
گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را

 

[پایان]

هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن

گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بی‌زبان روشنترست

 

[amir mohamad]

هرچه کوی ات دورتر، دل تنگ تر مشتاق تر
در طریق عشقبازان مشکل آسان کجا

کاتبان گفتند شب تکثیر گیسوى تو است
نور خورشید انعکاس چشمه ى روى تو است

 

[پایان]

هرنقشی و رنگی بی تو شد بی نقش و بی رنگ وای من
در تار و پود جان من نقشی به پا کن یار نقشی به پا کن

 

[amir mohamad]

هر چه جز گوهر عشق است درین بحر کف است
هر حیاتی که نه در عشق سرآید تلف است

نعل وارون نکند راست روان را گمراه
چه زیان دارد اگر پشت کمان بر هدف است