مشاعره مشاعره با حرف "پ"

[پایان]

پرستش به مستی است در کیش مهر
برون‌اند زین جرگه هشیارها

 

[ام کا اچ p.r]

پای می‌کوب و عیش از سر گیر
به سر من مگو که پایان شد

 

[پایان]

پرسیدم از هلال، چرا قامتت خم است؟
آهى کشید و گفت که : ماه محرم است

 

[ام کا اچ p.r]

پر و بال از جلال حق رویید
قفس و مرغ و بیضه پران شد

 

[Serenya]

پناهنده شدم در این روزگار بسوی تو
مرا پناه ده که ندارم کسی جز تو

 

[ill_mah]

•{پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید
من که رفتم بنشینید و ... هوارم بزنید}•

باد هم آگهـــی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنید

•{من از آیین شما سیر شدم ... سیر شدم
پنجـــه در هر چه کـه من واهمه دارم بزنید}•

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!
خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

•{آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!
مرد باشید و ... بیایید ... و ... کنارم بزنید}•

 

[پایان]

پلک مرا برای تماشای خود ببند
ای ردپای گمشده باد در کویر

ای مرگ می‌رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می‌رسم به تو اما چقدر دیر

 

[ill_mah]

پابند کفشهای سیاه سفر نشو
یا دست کم بخاط من دیرتر برو

دارم نگاه می کنم و حرص می خورم
امشب قشنگ تر شده ای – بیشتر نشو

کاری نکن که بشکنی امـ…ا شکسته ای
حالا شکستنی ترم از شاخه های مو

موضوع را عوض بکنیم از خودت بگو –
به به مبارک است :دل خوش – لباس نو

دارند سور وسات عروسی می آورند
از کوچه های سرد به آغوش گرم تو

هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر
مجبور نیستی که بمانی …
ولی نرو

 

[پایان]

پاییز شد و فصل زبان ریزی شاعر
لالم که تو را می نگرد چشم سیاهم

در قدرت من نیست بگویم که تو را دوس...
ای وای همین است همین است گناهم

 

[Tara Motlagh]

پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است

شاید از اول نباید عاشق هم می‌شدیم
این درست؛ اما جدایی اشتباهی دیگر است

در شب تلخ جدایی، عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بی‌گناهی دیگر است

روزگاری دل سپردن‌ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن‌ها گواهی دیگر است

دردِدل کردن برای چشم ظاهربین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است