مشاعره مشاعره با حرف "ی"

[پایان]

یا رب آن روی است یا برگ سمن

یا رب آن قد است یا سرو چمن

 

[amir mohamad]

یک باره گر از سبحه در انکار نبودم
از زلف بتان صاحب زنار نبودم

تا رطل گران از کف ساقی نگرفتم
سرمست و سبک روح و سبک بار نبودم

 

[پایان]

یارا بهشت صحبت یاران همدم است

دیدار یار نامتناسب جهنم است

 

[amir mohamad]

یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد
خونابه ز دیده‌ام چکیدن گیرد

هرجا خبر دوست رسیدن گیرد
بیچاره دلم ز خود رمیدن گیرد

 

[پایان]

یار من آن که لطف خداوند یار اوست

بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست

 

[leylii]

یکی از ما دو نفر کشته بدست دگری است وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد:)))

 

[پایان]

یار مرا عارض و عذار نه این بود

باغ مرا نخل و برگ و بار نه این بود

عهدشکن گشته‌اند خاصه و عامه

قاعده اهل این دیار نه این بود

 

[amir mohamad]

یکچند در این مدرسه‌ها گردیدم
از اهل کمال نکته‌ها پرسیدم

یک مسله‌ای که بوی عشق آید از آن
در عمر خود از مدرسی نشنیدم

 

[پایان]

یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی

رای رای توست خواهی جنگ خواهی آشتی

 

[Tara Motlagh]

یادم باشد عاشق کسی شوم،
که شعر را بلد باشد !
کسی که بفهمد وقتی؛
ستاره را به چشمهایش،
زمین را به آغوشش،
و بهار را به بودنش تشبیه میکنم!
یعنی،
دیوانه وار دوستش دارم