با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!من گمان میکنم شاید که جای دستان تو نیست!ماه گر تو به رنجی منم می میرم
تو اه کشی این بار دیگر می میرم
ماه تو غصه نخور تقصیر تو نیست
این خنجرِدرقلب من جای دستان تونیس
یک واژه ی تودراین همه شعرگم شده استاز باغ شنیدن را خوش اید
در مهلکه ی دوری تو خبر اید
ما کمر شکاندیم با غم و اندوه
از هرچه بگویم، جز تو خبر امد
در شبی تاریکیک واژه ی تودراین همه شعرگم شده است
یک واژه ی تو درزندگی ام هم گم شده است
مردم خبری نیست از او بروید
تنهایم بگذارد و باز هم بروید
من بی تو چه کنم در این هیاهوی شب؟در شبی تاریک
آهسته قدم برمیدارم
مبادا که روی این زمین پوشیده از یخ
دلی برای زیستن روییده باشد
و من
با قدمهایم، فرصت تپیدنش را بگیرم!
بانوی قشنگی هامن بی تو چه کنم در این هیاهوی شب؟
بی تو چمنزاری خاموشم، چه کنم که بمب باروتم!
قلب من دنبال آرامشت و قلب تو دنبال زنانگی ام!
آه این است فرق من و تو جان دلم
یادم تورا فراموش....
در دل ما گر غمی تازه نمایان استبانوی قشنگی ها
در کنج دلت اما
اگر غمی باشد
کاش دل غمگینم
پیش مرگ دلت باشد... .
بانوی قشنگی ها
در کنج دلت اما
اگر غمی باشد
کاش دل غمگینم
پیش مرگ دلت باشد... .
دلم چندیست حالات عجیبی دارددر دل ما گر غمی تازه نمایان است
حاصل شب زنده داری های پس از او است
پس از همانی که روزگاری شاه نشین قلب ما بود، ای دل مکن زاری غروبی دیگر نزدیک است.
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک