جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با "ک"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط Tara Motlagh با نام مشاعره با \"ک\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,902 بازدید, 153 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با \"ک\"
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط amir mohamad

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کجایی نیستی جانم فدایت ؟
چه گویم از دل تنگم برایت

کجایی ای گل صحرایی من ؟
که ریزم اشک هایم را به پایت
کی بود سیری ز نازآن نرگس خودکام را
باده پیمایی‌گرانی نیست طبع جام را

من هلاک طرزاخلاقم چه‌خشم وکوعتاب
بوی‌گل آیینه‌دار است از لبت دشنام را
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
کیست که در کوی تو فتنه‌ی روی نیست
وز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیست
فتنه به بازار عشق بر سر کار است
از آنکه راستی کار او جز خم موی تو نیست
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کیست که در کوی تو فتنه‌ی روی نیست
وز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیست
فتنه به بازار عشق بر سر کار است
از آنکه راستی کار او جز خم موی تو نیست
ک.س نزد هرگز در غمخانهٔ اهل وفا
گر بدو گویند بر در ، کیست گوید آشنا

چیست باز این زود رفتن یا چنین دیر آمدن
بعد عمری کامدی بنشین زمانی پیش ما
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
کدام جلوه، که در سر و سرفراز تو نیست
کدام فتنه، که در جلوه های ناز تو نیست

مکن بخاک درش، ای رقیب، عرض نیاز
که نازنین مرا حاجت نیاز تو نیست
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد
تا که هر بی سرو پایی نشود یار کسی !!!
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد
تا که هر بی سرو پایی نشود یار کسی !!!
کاشکی من باغبان گلستانش بودمی
تا دهان بخت را چون غنچه خندان کردمی

گر میسر می‌شدی چشم مرا دیدار دوست
کی نظر در چشمه خورشید تابان کردمی
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
کاش امشبم آن شمع طرب می‌ آمد
وین روز مفارقت به شب می‌ آمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب می‌ آمد
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کاش امشبم آن شمع طرب می‌ آمد
وین روز مفارقت به شب می‌ آمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب می‌ آمد
کاش میشد کاش ها را روی کاشیها نوشت
تا مگر بر ذهن کاشیها حواشی ها نوشت

سالها از عشق شیرین تیشه های کوه کن
روی سنگ سخره ها از پر تلاشیها نوشت
 

.F.atima

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
110
219
مدال‌ها
2
کـه دارد این چنین عیشی که در عشق تو من دارم

شـرابم خون، کبابم دل، ندیمم درد و نُقلَم غَـم
 
بالا پایین