مشاعره مشاعره با "گ"

[پایان]

گفت و گو آیین درویشی نبود

ورنه با تو ماجراها داشتیم

 

[Raaz67]

گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

این مهر بر که افکنم این دل کجا برم

 

[پایان]

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

چون من در آن دیار هزاران غریب هست

 

[Raaz67]

گویند خلایق که به دیوانه قلم نیست

من گشتم و دیوانه توکلت علی الله

 

[amir mohamad]

گریک مژه چون چشم فراهم شده باشی
شیرازهٔ اجزای دو عالم شده باشی

تمهید خزان آینهٔ اصل بهار است
بیرنگی اگر رنگ‌گلی‌کم شده باشی

 

[Raaz67]

گر می نخوری طعنه مزن مستان را

گر توبه دهد توبه کنم یزدان را

تو فخر بدین کنی که من می نخورم

صد کار کنی که می غلام است آن را

 

[پایان]

گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست

هر شربت عذابم که دهی، عین عذاب است

 

[Raaz67]

گرت از دست برآید دهنی شیرین کن

مرد آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی

 

[پایان]

گل بر رخ رنگین تو تا لطف عرق دید

در آتش شوق از غم دل غرق گلاب است

 

[Raaz67]

گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم

پاسخم گو با نگاهی که زبان من و توست