- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدالها
- 2
گوش دل می شنود آنچه که در دل باشدگو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
عشق را زمزمه کافی ست، به آواز مگو
آتشی در دلم انداخته چشمت که مپرس
پیش من حرفی از آن خانه برانداز مگو
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!گوش دل می شنود آنچه که در دل باشدگو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
گوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ استگوش دل می شنود آنچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافی ست، به آواز مگو
آتشی در دلم انداخته چشمت که مپرس
پیش من حرفی از آن خانه برانداز مگو
گر جام سپهر زهرپیماستگوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است
گر من از عشق غزالی غزلی ساختهامگر جام سپهر زهرپیماست
آن در لب عاشقان چو حلواست
زین واقعه گر ز جای رفتی
از جای برو که جای این جاست
مگریز ز سوز عشق زیرا
جز آتش عشق دود و سوداست
گر من از عشق غزالی غزلی ساختهام
شیوه تازهای از مبتذلی ساختهام
گر چو چشمش به سپیدی زدهام نقش سیاهگل ندارد تاب دست انداز باد مهرگان
تا خزان آمد دکان حسن را برچیده است
تا نباشی یک قدم نتوان برون رفتن به سیر
بی تو، دل گاهی که از خود رفته، برگردیده است
گفت می آیم گرت جان بر لب آید ز انتظارگر چو چشمش به سپیدی زدهام نقش سیاه
چون نگاهش غزل بیبدلی ساختهام
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریبگفت می آیم گرت جان بر لب آید ز انتظار
جان به نزدیک لب آمد، گر بیاید دور نیست
گرچه در دفع کدورت هر نوایی دلکش استگفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل، ره گم کُنَد مسکین غریب
گر مِی فروش حاجتِ رندان روا کندگرچه در دفع کدورت هر نوایی دلکش است
در میان سازها، نی تیر روی ترکش است
گر برآرد عشق دود از عقل، جای رحم نیست
خانه زنبور کافر مستحق آتش است
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک