جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره حرف " چ "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره حرف \" چ \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 9,152 بازدید, 402 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره حرف \" چ \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چه بهاری به دلم ریخته این پائیزت
شرم و دلواپسی و ساحلِ باران خیزت

تا که پای تو به تاریخ چپاول وا شد
حمله ور شد به جهان،شورو شرِ چنگیزت

لب، مشروطه؛ دلت توپ؛ نگاهت قزّاق
امنیت نیست در این مجلس وهم انگیزت

نقشهء چشم تو از معرکه سر آورده
کودتا می کند این مردمک خون ریزت

روی دیوار دلت روزنه بگذار عزیز!
تا که تیرم بنشیند به دل پرهیزت

جنگ، مطلوب ترین طرز بیان است، اگر!
بعد از آن فتح شود کشور حاصلخیزت

با هم از عشق بنوشیم و غزل چاق کنیم
شور بر پا بکنی با دم سحرآمیزت..
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
چون گلی در باغ پیراهن دریدم در غمت
غنچه ای سر در گریبان شد گمان کردم تویی

کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایه ای بر خاک مهمان شد گمان کردم تویی
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چه دنیایی که وقتی در دل من خانه می‌کردی
نمی‌گفتی که بی‌رحمانه خواهی ساخت نابودش

درختی از درون پوسیده‌ام، کی روز ویرانی‌ست؟!
چه فرقی می‌کند، وقتی نباشی، دیر یا زودش؟!
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3

چون‌ نهالی سست‌ می‌لرزد

روحم‌ از سرمای‌تنهایی...

👤 فروغ فرخزاد
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3

چقدر ساده به هم ریختی روان مرا
بریده غصه ی دل کندنت امان مرا

قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا

گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرت دستان تو، جهان مرا!

سریع پیر شدم! آنچنان که آینه نیز
شکسته در دل خود صورت جوان مرا!

به فکر معجزه‌ای تازه بودم و ناگاه
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا!

نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا!

تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا

چه روزگار غریبیست، بعد رفتن تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا

تو نیم دیگر من نیستی؛ تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
چنان مستم چنان مستم من امروز
که از چنبر برون جستم من امروز
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
چشمانم» ....
میعادگاه قدم هایت ...!

«دستانم» ....
تکیه گاه خستگیهایت ...!

و «قلبم» ....
حریم دلتنگیهایت ...!

تمامی اینها ....
ارزانی " نفس" هايت .
 
بالا پایین