جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره حرف " چ "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره حرف \" چ \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 9,152 بازدید, 402 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره حرف \" چ \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم

طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم
من همان قند دو پهلوی لبانت ميشوم

در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من
گر بخواهی در دل تنگ تو جانت ميشوم

يك اشاره از تو بنيادِ دلم را ميكٓند
گر تو خواهی بهتر از جان جهانت ميشوم

ناز كم كن من كه گفتم ميخرم ناز تو را
آنقدر ميخواهمت آهو ، شبانت ميشوم

شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشيد منی
مهربانی ديدم از تو ، مهربانت ميشوم

چشمهء عشقی كه ميجوشی درون سينه ام
حكم دريايیّ و من آب روانت ميشوم

گفته بودی دوست داری يك نفر مهمان كنی
چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
چو از داغ فراقت شعله حسرت به جان افتد
چنان آهی کشم از دل، که آتش در جهان افتد

سجود آستانت چون میسر نیست می‌خواهم
که آنجا کشته گردم، تا سرم بر آستان افتد
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چشمی به راهِ آمدنت جا گذاشتم
از روی عمد پنجره را وا گذاشتم

در كوچه ای كه هر شب از آن ميكنی عبور
آيينه ای به شوق تماشا گذاشتم

تو، روی خاطرات اگر چشم بسته‌ای
من، روی حرفهای دلم پا گذاشتم

با اينكه غير درد و فراق و جنون نبود
بيهوده نام عشق بر آنها گذاشتم

طی شد جوانی‌ام همه با حسرت وصال
پا جای پای رنج زليخا گذاشتم
 

vian

سطح
2
 
[منتقد ادبیات]
ناظر ادبیات
کاربر ممتاز
Aug
927
3,739
مدال‌ها
6
چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,793
مدال‌ها
7
چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم
‏که خشک شد چو سبو دست زیر سر ما را
‏‌
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: ill_mah

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چون کویری تشنه ام ، آتش به لب دارم بیا

قطره ای باران به جان بیقرارم هدیه کن
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چیست در اشعار ....
این ، وزن و ، ردیف و ، قافیه ،

گر زشعری ، بوی عشق آید،
کفایت میکند ،
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
چمدان بسته ام خداحافظ
ماندن اینجا بهانه می خواهد
چتر بستن به موقع باران
باور عاشقانه می خواهد


زن که باشی چه خوب می فهمی
تکیه دادن به روی بازو را
مرد را هم فقط کمی دریاب
بعضی اوقات شانه می خواهد


مثل گنجشک پشت پنجره ات
بودنم را به شیشه کوبیدم
مرد گنجشک توی تنهایی
و ندیدی که دانه می خواهد


زندگی هیچ چیز خوبی نیست
استخوانی که در گلوی من است
عاشق سی*ن*ه چاک او باشی
و بفهمی تو را نمی خواهد...
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,793
مدال‌ها
7
چقدر خسته ام از این دقیقه های پاپتی
از امتداد خسته ی کلاف بی عدالتی

بهار می شود و ما دوباره سبز می شویم
تمام می شود تمام فصل بی عدالتی

چقدر سر سپرده ی دروغ دلقکان شدن
چقدر خام عشوه ی عروسکان ساعتی

همیشه صفر سهم ما و بیست سهم دیگران
به جرم دست و پا زدن در این کلاس لعنتی

کلاغ پر، پرنده پر، فرشته پر، ستاره پر
از این زمین یخ زده، از این هوای لعنتی
 
بالا پایین