جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مصاحبه مصاحبه از مهران مدیری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه بیوگرافی ها توسط ASHVAN با نام مصاحبه از مهران مدیری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 634 بازدید, 29 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه بیوگرافی ها
نام موضوع مصاحبه از مهران مدیری
نویسنده موضوع ASHVAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHVAN
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: یعنی ما باور کنیم که مهران مدیری آنقدر خجالتی است که یقه اش را بگیری ببری داخل استودیو و برنامه ضبط کنی ؟

م: خجالتی نیستم.. کسی که من را صدا زد، برد پیش تهیه کننده ای که دوست من بود و او گفت اگر امشب این برنامه ضبط نشود حیثیت من بر باد رفته. گفتم باشد فقط همین امشب. چون کار من نیست.

ش: خود کسانی که در طنز 80 با آنها گفت و گو کردی این حس را نداشتند که از بالا با آنها برخورد میشود. نگفتند مهران دستت درد نکند که ما را خراب کردی ؟

م: نه. آنهایی که نیامدند مصاحبه کنند این حس را داشتند و به همین دلیل شرکت نکردند، شاید آنها که سری اول بودند بدشانس بودند.

ش: در اغلب برنامه هایت ساختمان اصلی بر مبنای نقش خودت است. حتی در برنامه 77 که شما یک زوج بودید و داخل پلاتو آیتمهای مختلف قبل یا بعد از کارها پخش میشد اگر خودت را حذف کنیم ساختمان میریزد.

م: چرا میگویید اگر حذف کنیم ساختمان میریزد؟
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
م: چرا میگویید اگر حذف کنیم ساختمان میریزد؟

ش: مثلا در همین 77 اگر نقش خودت و خانم صبوری را حذف کنیم اصلا حلقه ارتباطی از بین میرود و اتفاقا جذابترین قسمت 77 اغلب همان قسمت میانی تو و خانم صبوری بود.

م: آگاهانه نبود. دو دلیل داشت که باعث شد این وضعیت ادامه داشته باشد و شدیدتر شود. یکی اعتقاد خود شبکه است. من بارها از شبکه 3 خواستم بازی نکنم و فقط کارگردانی کنم به شدت مخالفت شد.چیزی که شبکه میگوید مردم است. دلیل دیگرش این است که نویسنده ها این کار را نمیکنند. بارها گفتم بنویسید فلانی رفته مسافرت. در نود شب آنقدر التماس کردم که چندبار این کار را کردند. اما نویسنده ها هم میگفتند نمیشود، چی بنویسیم !

شاهین: گفتی که به شدت مایلی به سمت کارگردانی سینما بروی. چطور شد که تا حالا نرفتی ؟

مهران: فرصتی پیش نیامد. چند بار این موقعیت پیش آمده ولی بدلیل (شاید اشتباه کردم ) درگیر بودن با تلویزیون نتوانسته ام. این تصمیم برای امسال دیگر جدی است.از بس قرارداد پشت قرارداد و کار پشت کار آمده فرصت نکردم. دلم میخواهد که با یک فیلمنامهء طنز فوق العاده که جایش در سینما به شدت خالی است، و با سبک و فانتزی مورد نظرم وارد سینما بشوم. شاید یکی دیگر از دلایلی که تا کنون چنین تجربه ای نکردم همین وسواسم در انتخاب یا نگارش یک فیلمنامه فوق العاده باشد.
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: این فیلمنامه الان آماده است ؟

م: در حد طرح آماده است و باید نوشته شود.حتی دلم نمیخواهد کار متوسطی از آب درآید، دلم میخواهد عالی باشد. باید امکانات را هم در نظر گرفت، تا این ایده ای که در ذهن دارم - و خیلی هم محیرالعقول نیست - را بتوانم عملی کنم.

ش: به عنوان یک هنرمند تلویزیونی، فکر نمیکنی بهتر است پیش از اقدام به فیلمسازی، مراحل دیگر سینما را تجربه کنی ؟

م: به همء اینها فکر کردم، به اینکه با تجربهء بازیگری میتوانم به شناخت بیشتری در مورد سینما برسم. همهء این فکرهاست که باعث شده تا وضعیت موجود ادامه یابد و نتوانم تصمیم قاطعی برای اینکار بگیرم. ولی فکر میکنم که الان وقتش است . نه به این دلیل که سینما را ساده میبینم، به این معنی که با پیش زمینه های فکری ، شرایط را برای این کار مساعد میبینم.

ش: گفتی که اوایل اصلا به طنز فکر نمیکردی و دوست داشتی باریگر جدی ای باشی در سینمای جدی. ولی الان باز به فکر ساختن یک طنزی.

م: نه، برای اولین کار سینمایی، باید سراغ موضوعی بروم که روی آن تسلط دارم ، وگرنه درنهایت علاقه ام ساخت یک فیلم جدی است. به خاطر تجربه ای که در طنز دارم، فکر میکنم ریسکش کمتر است.

 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: این علاقه ای که به سینمای جدی داری ، در عمل منجر به ساخت چه فیلمهایی خواهد شد. در سینمای جدی میخواهی به چه چیزهایی اشاره کنی ؟
م: الان نمیتوانم بگویم. اولا که این محدودیت وجود ندارد که من راجع به یک مقولهء مشخص تصمیم گرفته باشم از طریق سینما حرفم را بزنم. سینما میتواند بستر خیلی از حرفها باشد.
ش: میخواهم سلیقهء مهران مدیری در سینمای غیر طنز را بدانم. مثلا الگویی از سینمای خارجی داری که بدانیم میخواهی در آن راستا حرکت کنی ؟
م: مثالی که میزنم نه به خاطر شکل ایده آل سینما، بلکه بعنوان سینمایی است که دوست دارم. مثلا کارهای هال اشبی در اروپاست، فیلمهایی مثل کراسینگار یا در ایران فیلم هامون علاقهء شخصی من ، سینمایی است که به روابط انسانی میپردازد، به طراحی آدمها، به عشق، به احترام و به خیلی چیزهای دیگر میپردازد.
شاهین: بعد از 77 به نظر میرسد وسواست کمتر شده ، کارهایت تولیدی تر شده ، موافقی ؟
مهران: حرف شما را قبول دارم . اگر خودمانی تر بگوییم افت کرده. قبول دارمولی نه به دلیل اینکه وسواسم کمتر شده ، بلکه به این دلیل که ادامه دادن این کار خیلی سخت است. محدودیتها و ضوابط تلویزین از یک طرف و برنامه هایی که باید هرشب روی آنتن برود ، کار ما را سخت میکند . فکر کردم راه نجات - شاید - این باشد که از برنامه های روتین هرشب به سمت سریال برویم . یعنی چند قسمت شسته رفته ، با فیلمنامه ای از قبل نوشته شده که دکوپاژ شده اند بسازیم . طوری که کار را ضبط کنیم و کنار بگذاریم و سپس پخش کنیم . این راه نجاتی بود که به فکرم رسید . ولی شبکه بشدت اصرار در پر کردن برنامه نود شب داشت. این نود شب برنامه ای مثل 77 بود . یعنی یک خانه محدود و بسته ای که یک زن و شوهر در آن ساکنند .و دقیقا با همان موضوعات ، فقط یک کمی جنس بازیهایش عوض شده بود . بازیگر مقابل من عوض شده بود و خیلی چیزهای جزیی . تغییر اساسی نکرده بود . اما به خودم گفتم که یا دیگر این کار را نکن و یا اگر میکنی باید خیلی متفاوت باشد ، به لحاظ طراحی ، به لحاظ بازی ، به لحاظ هر چیزی . کار جدبدم را با این فکر شروع کردم .
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: در زندگی آدم خود محوری هستی یا نه ؟!
م: بله ، ولی سعی میکنم منعطف باشم. تصمیمی که میگیرم معمولا درست است ، مگر اینکه قانع شوم که اشتباه کرده ام . این را البته خیلی نمیشود به برنامه سازی ربط داد . دلیل خودمحوری من در زندگی ، خود محوریم در برنامه نیست . چرا که اصلا خود محوری نیست و ما گروهی کار میکنیم .
ش: منظورم ارتباط متقابل زندگی و شغل است ؟
م: معمولا در طول کار ، به حرف بچه ها گوش میدهم . یکی از تصویربردارها یکروز گفت : « تو خیلی خوب گوش میدهی و با مهربانی پیشنهادات را میپذیری ، ولی بعد کار خودت را میکنی . » البته همیشه اینگونه نیست . نمیدانم شاید درست میگوید ، ولی زاویه ای که من نگاه میکنم ، یک زاویه دیگر است . به این معنی نیست که او اشتباه میکند . میل و علاقه شخصی است . درست و غلط اصلا معنا ندارد .
ش: گفتی که در برنامه ببخشید شما ، فردی را می آوردی که وضع مالی خوبی داشت ولی جلوی 50 میلیون نفر به دروغ اظهار تنگدستی میکرد . تو خودت مگر در زندگی دروغ نمیگویی ؟
م: چرا . ببین من در همین مصاحبه ، تا حالا سعی کردم دروغ نگویم . میگویی خودمحوری ، میگویم آره . یعنی دلیلی ندارد جلب ترحم کنم . یک واقعیاتی درباره خصلت آدمها وجود دارد . بعضی دروغها پنهان بود و من از آنها میگذشتم . مثلا از دبیر آموزش پرورش پرسیدم که شما در کارتان دزدی هم میکنید ؟ میگفت: « دزدی یعنی چی ؟ » ، میگفتم دزدی یعنی کم کاری ، یعنی کم درس دادن و کم دلسوزی کردن . میگفت: « نه » . من به این دلیل ادامه ندادم که او شغل فرهنگی داشت . وگرنه میتوانستم بگویم مثلا نشده که ساعت ده صبح بیایی سر کلاس ؟ ، نشده پرسش شاگردی را بی جواب بگذاری ؟ اینها همه به نظر من سرقت است . ولی از کسی که لوازم یدکی اتومبیل میفروشد ، نمیگذرم . ان هم یکی از شغلهای جامعه است و قابل احترام ، ولی دروغش آنقدر گنده است - که میگوید درآمد من یک آب باریکه است - که هر بچه ای میفهمد .اگر من نگویم دروغ است چه کسی بگوید ؟ البته من خودم هم دروغ میگویم ، اما تنها زمانی که احساس کنم راست گفتنم باعث آزار مخاطب میشود ، یا به ضرر خودم تمام شود . تا آنجایی که از دستم بر می آید سعی میکنم در این مواقع نیز دروغ نگویم . یعنع از راهی بروم که نه جوابش را داده باشم و نه جوابش را نداده باشم .انتخاب تمهیدی که « حال » اش را خراب نکنم . سعیم را میکنم ولی دروغ هم میگویم .
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: چطور شد که پس از این همه کار طنز یکهو وارد مجموعه جدی دردسر والدین شدید ؟
م: به خاطر علاقه ام به کار جدی . فرصتی پیش آمد تا در مجموعه ای کار کنم که بازیگران خوبی داشت ، از فیلمنامه محکمی برخوردار بود و این که از مسئولیت خسته شده بودم. دوست داشتم در یک کار جدی بازیگر باشم که بعد از انجام کار به من بگویند خداحافظ . در حالیکه اشتباه میکردم .یعنی سنگینی این مجموعه به قدری بود که مثلا خودم 2 تا کار بسازم . تقریبا در تمام سکانسها هستم و آنقدر وقت کاری فشرده است و ما استراحت نداریم که باعث خستگی مضاعف شد .ولی به دلایل مختلف از کاری که کردم پشیمان نیستم .
ش: از چه مواردی عصبانی میشوی ؟ بعضی وقتها از کوره در میروی ؟
م: آره ، در این نقشی هم که بازی میکنم خیلی عصبانی میشوم . دو مقوله است که من را خیلی عصبانی میکند و در واقع به سرحد جنون میرساند ، یکی آدمهایی که به کاری که به آنها مربوط نیست دخالت کنند و خارج از حیطه خودشان قدم بگذارند ، هرکسی آن کاری را که « باید » انجام ندهد و « نباید » انجام بدهد . به تعبیر برنارد شاو ، 80% آدمها ، انرژیشان صرف کارهایی میشود که به آنها مربوط نیست. دومین مقوله خیلی شخصی است ، اینکه من راجع به یک مساله جدی و مهم که ناراحتم کرده حرف بزنم و بعد ببینم که طرفم باور نکرده و لبخند بزند ، یعنی پوزخند بزند . این میتواند من را بکشد . دیوانه میشوم .
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
شاهین: در خلوتت چه کار میکنی ؟
مهران: مشغول سکوت میشوم . از آن سکوتهایی که شنیده میشود. فکر میکنم . نمیتوانم بگویم به چه چیزی . و مهمتر از همه موسیقی است ، موسیقی کلاسیک با صدای بلند .
ش: چه کتابهایی میخوانی ؟
م: خیلی وقت است که به خاطر این مشغله ها از کتاب دور شده ام ، ولی طی سالهایی به شدت کتاب میخوردم ! بیشتر از همه نمایشنامه و رمان میخواندم . نویسندگان محبوبم مارکز ، تولستوی و تورگنیف هستند . به شعر هم علاقه خیلی زیادی دارم . شاعر اولم لورکا است، بعد شاملوست ، بعد مارگوت بیکل ، بعد حافظ ... در موسیقی هم کنسرتهای ابوای ویوالدی مرا به حالت جنون ، به حالت پوچی میرساند .خیلی از آثار باخ هم روی من چنین تاثیری دارند . چیزی که بیشتر غمگینم میکند شعر است .
ش: نگفتی که چطور رشد کردی و به اینجا رسیدی ؟
م: من در دبیرستان دلگشا درس خواندم . در دوران تحصیل شاگرد خیلی خوبی بودم . سه برادر دارم . برادر بزرگترم در ایران است و سالهاست در ادبیات و موسیقی فعالیت میکند . دو برادر دیگرم مدت 20 سال است که در سوئد زندگی میکنند . همیشه نمرات زیست شناسی و ادبیاتم عالی بود . گاهی اوقات معلم ادبیات کلاس را در اختیار من میگذاشت و میرفت . در ریاضیات همیشه خنگ بودم . من هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمیدانم .یعنی بنظرم بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالاتر از 2 در این درس نگرفتم ! در درسهایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر ، فیزیک و غیره ، هیچ وقت موفق نبودم . از ریاضی متنفرم . فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است. بیشتر از جمع و تفریق ، نه اینکه به درد نمیخورد ، من آن را درک نمیکنم .
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: فکر میکنی چقدر توانایی داری ؟ هم مجری گری کردی ، هم کارگردانی ، هم نوشتی ، هم بازی کردی ، هم آواز خواندی ... فکر میکنی همه این کارها را خوب انجام دادی ؟
م: نه ، ولی فکر میکنم خیلی هم بد نیست . شاید هر ک.س که کار هنری میکند این فکر را کرده باشد ، ولی من با صدای بلند فکر میکنم که توانایی من خیلی بیشتر از آنی است که عمل شده . آن چیزی - از هنر - که در ذهنم میگذرد ، خیلی گنده است . دنبال پیدا کردن راههایی هستم برای گفتن تا تواناییم را اثبات کنم . هنوز دارم تمرین میکنم تا روزی آن چیزهایی را که میخواهم ، بگویم . خیلی دور نیست .
ش: این احتمال را میدهی که آن چیزهایی که به زعم تو گنده است ، برای دیگران کوچک باشد ؟
م: هر احتمالی در جهان وجود دارد . ( می خندد )
ش: گرفتاریهای شهرت باعث آزارت نمیشود ؟
م: چرا ، تو دیگر زندگی شخصی نداری ، آزاد نیستی ، راحت نیستی و محدود میشوی و همراهانت را هم محدود میکنی. شهرت سرطان است. وقتی هر روز در تلویزیون نشان داده میشوی ، طبیعی است که مشهور میشوی . اما آن چیزی که تو را از دیگران متفاوت میکند چیست ؟ آن آگاهی و تفکر پشت قضیه است و کسی که متفکرانه نگاه میکند ، دیگر شهرت برایش مهم نیست .
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: سوال آخر کلیشه ای است ! چه بازیگرانی را دوست داری ؟
م: نمیشود بین دنیرو و دوپاردیو یکی را انتخاب کرد . بازیگران مورد علاقه ام یک لیست بیست نفرهء درجه یک را شامل میشود .
ش: 5 تا از این بیست تا را بگو .
م: رابرت دنیرو ، ژرار دوپاردیو ، آنتونی کوئین ، مریل استریپ ... کلارک گیبل را دوست ندارم ، همفری بوگارت را دوست ندارم ...
ش: فیلمهایی که دوست داری کدامها هستند ؟
م: « هملت » کوزینتسف را چهل دفعه دیدم و ممکن است هشتاد دفعه دیگر هم ببینم . « باراباس » یکی از فیلمهای محبوب من است ، « پاپیون » ، « فیلم کوتاهی درباره عشق » و ... .

"پایان "
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
بالا پایین