جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مصاحبه مصاحبه از مهران مدیری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه بیوگرافی ها توسط ASHVAN با نام مصاحبه از مهران مدیری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 634 بازدید, 29 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه بیوگرافی ها
نام موضوع مصاحبه از مهران مدیری
نویسنده موضوع ASHVAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHVAN
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: خیلی سنگین نبود؟ .
م: از نظر بعضی بله و باعث شد خیلیها مخالفت کنند.

ش: کار سینمایی هم بعد از ساعت خوش پیشنهاد شد؟ .
م: بعد از ساعت خوش و بعد از کنار رفتن از تلویزیون چندین کار خوب سینمایی پیشنهاد شد. قرار بود ضیافت را من بازی کنم تا پای کلید زدن هم رفتیم.. روز آغاز آمدند و گفتند فلانی نباشد. سر فیلم سلطان هم عین همین اتفاق افتاد. خیلی کارهای خوب سینمایی و تاتر را در آن سه سال و نیم از دست دادم. ضربهء بزرگی بود.

ش: در این سه سال و نیم چه کار میکردی؟
م: کار. کار تجارت در حد متوسط برای گذراندن زندگی. اما سعی کردم به تمریناتم برای بازی ادامه بدهم و بنویسم، زیاد بنویسم. طرحهای مختلف میزدم برای روزی که بتوانم دوباره کار کنم و کار طنز بسازم.

شاهین: این افکار سراغت نمی آمد که اگر نتوانم دوباره کار کنم چه خواهد شد ؟
مهران: چرا، همیشه، ولی فکر میکردم بلاخره یک روزی دوباره کار خواهم کرد. برای اینکه فکر میکردم چندان جرم سنگینی نیست. برای خودم تحلیل میکردم یک دوره ای این اتفاق افتاده. برای اینکه دوباره کار کنی باید مدتی نباشی. خلاصه سعی میکردم خودم را حفظ کنم. چون کار طنز به روحیه محکم برای روحیه آفرینی و تسلط به موضوع احتیاج دارد. تا اتفاقات ریز را اطرافتان ببینید و به نمایش برگردانید. برای همین فکر کردم اگر آسیب جدی ببینم به لحاظ روحی ممکن است هرگز نتوانم کار طنز بکنم.
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: گفتی حاصل آن نوشته ها در برنامه 77 بروز کرد ؟
م: متن 77 را بچه ها مینوشتند. در دوران بیکاری بیشتر به طراحی نوع کار فکر میکردم تا کار به شکل آیتم نباشد. در واقع در دوران بیکاری به طراحی و فرم جدید یک برنامه طنز فکر میکردم. که این اتفاق در 77 افتاد. البته پس از سه ماه اول پخش، یعنی دقیقا از شهریور سال 77 کار اصلا عوض شد. در 77 سعی کردیم فاصله را با بیننده کم کنیم و حتی از روبرو با او صحبت کنیم. این بزرگترین ویژگی آن برنامه بود. خیلی از حرفه ایها به ما میگفتند ما میدانیم شما برشت و فاصله گذاری و... میشناسید. اما آن کارها را خیلی نمیتوان به برشت چسباند. من فکر کردم بهتر است بیننده هر آنچه را روبرو و پشت صحنه اتفاق میفتد ببیند. کارهای دیگر ما در آن برنامه ادغام پلاتوها و نمایش با هم بود. ارتباط متفاوت خود ما با بیننده بود. ویژگی دیگر اینکه بازیگران به هیچ عنوان بازی نکنند. اصلا انتخابهایم بر این اساس بود.

ش: یعنی آدمهایی را انتخاب کردی که غین شخصیتها باشند ؟ .
م: دنبال آدمهایی میگشتم که میخواستم، کاری هم نداشتم که بازیگرند یا نه؟ که خودشان را جلوی دوربین بیاورند. این تاکید همیشگی من به بازیگران بود. با خیلی از آنها هم به صورت اتفاقی آشنا شدم.
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: خودت هم جلوی دوربین خودت بودی ؟

م: کاملا. مگر در مواقع تیپ سازی که یک بحث دیگر است. این خود بودن، این ارتباط بدون پوشش در پلاتوها بر خلاف قواعد اصلی کار در تلویزیون بود که مردم به آن عادت داشتند. حتما آبروریزی میکردیم. چون واقعیت بود وقتی بوم می آید در تصویر اگر بیننده هم ببیند چه اشکالی دارد ؟ شاید این یک فکر روانشناسانه پشتش باشد. برداشتن استانداردهای موجود در تلویزیون از کارهای ما در 77 بود و باعث شد کار خودش را نشان دهد.

ش: احتمالا فکرهای فراوان در دوران بیکاری باعث شد که 77 - به نظر من - قوام یافته ترین کار شما باشد.

م: خیلی از دلایل همینها بود. مردم گفت و گوها و درگیریهای زن و شوهرها را خیلی دوست دارند. چون هر ک.س خودش را جای آن کاراکترها میگذارد و همذات پنداری میکند. خیلی درباره خودم حرف نزنم بهتر است

 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: اما مصاحبه با توست؟

م: بله، ولی گروه، گروه قوی و خوبی بود. آدمهایی مثل سروش صحت، آرش عرفانی که نویسنده بودند. مثل رضا کاظمی نژاد و بقیه که حضور ذهن ندارم نام ببرم. اینها واقعا همین جوری فکر میکردند و متنهایی که میدادند خیلی وقتها من را حیرت زده میکرد. یعنی دقیقا فهمیده بودند نبض موفقیت کار چیست و همانها را درشت نمایی میکردند. به قول سروش صحت هیچ ک.س باور نمیکند که 77 همین جوری 10 ماه روی آنتن بود، و شب وقتی خداحافظی میکردیم برای فردا صبح، هیچ چیز وجود نداشت. نه قصه، نه طرح؛ نه متن.

ش: یعنی صبح می آمدید و بسم الله. نویسنده ها شب متنها را مینوشتند ؟ .

م: خیلی وقتها با متن می آمدند خیلی وقتها بدون متن موضوع گفته میشد. تا من میرفتم نور و جای دوربینها را تنظیم کنم، آکسسوار را مشخص میکردم و بچه ها مینوشتند. این بچه ها واقعا یک سال آنچنان شرافتمندانه و دلسوزانه کار کردند، که این برنامه هر شب 45 دقیقه روی آنتن بود. با این درصد از موفقیت..
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: بهترین و موفقترین برنامه هایت کدام بودند ؟

م: باید دید از چه نظر . 77 پر بیننده ترین برنامه تاریخ تلویزیون شناخته شده است. اما الان که خودم نگاه میکنم دیگر آن نوع طنز را دوست ندارم.

ش: الان چه شکل طنز را دوست داری ؟

م: بحثش مفصل است.

شاهین:خوب درباره همان برنامه ها بگو.

مهران: نمیتوانم بگویم آنها را دوست ندارم. اما به نظرم خیلی از لحظات 72 ضعیف است و خیلی از لحظات خوب است. ساعت خوش خیلی از قسمتهایش ضعیف است و خیلی از لحظاتش جاودانه. بعضی از صحنه های 77 را دوست دارم خیلی اش را هم نمی پسندم.

ش: خب اینکه طبیعی است. تو که فیلم سینمایی یکپارچه نساختی. اما در کل کدامیک را ترجیح میدهی ؟

م: در کل نمیتوانم بگویم. هر کدام ویژگیهای خاص خود را داشتند. از نظر خیلیها ببخشید شما که گفت و گو با مشاغل بود درخشان است. در حالیکه آیتمهای طنزش اصلا خوب نبود.

 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: چه چیز ببخشید شما جذاب بود ؟

م: همان قسمت پته رو آب ریختن آن ! رسما یک کسی می آمد مینشست و میگفت از کارم نمیزنم و درآمدم روزی هزار تومان است. میگفتم دروغ میگویی. جلوی 50 میلیون آدم.

ش: این آدمها چطور انتخاب میشدند ؟

م: خیلیها خودشان می آمدند و خیلیها توسط مدیر تولید انتخاب میشدند.

ش: یعنی این آدمها متوجه نمیشدند شما جلوی تمام مردم ایران به آنها می گویید داری دروغ میگویی ؟

م: چرا.

ش: پس برای چی می آمدند ؟

م: چون برخوردها آنقدر واقعی بود و غیر تصنعی که یک گپ خصوصی تلقی میشد.
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: گپ جلو 60 میلیون آدم ؟

م: بله ، ولی به دلیل همین برخورد واقعی و صمیمی قضیه برایشان دوست داشتنی شده بود. مثلا آدمی که از شغلش دو میلیون در می آورد. وقتی میگفت من آب باریکه دارم میگفتم تو دروغ میگویی بهش برنمیخورد.

ش: یعنی هیچ ک.س راست نمیگفت ؟

م: به غیر از مشاغل هنری فقط یک نفر در مشاغل آزاد راست گفت. ایشان تولیدی داشت. پرسیدم شما تولیدی دارید، گفت بله. گفتم جزو آن دسته از آدمها هستید که مثلا در باب همایون یک انبار دارند. لباسها را میدوزند و بعد از این مارکهای 5 ریالی خارجی دسته دسته میخرند و می چسبانند روی لباس. گفت بله. و خیلیها فکر میکنند جنسهایش خارجی است.

ش: بعد او بدبخت و ورشکست نشد؟

م: خبرندارم ولی معمولا کسی که حقیقت را میگوید خوشبخت میشود. این رک گوییها باعث شیرینی شد که در بطنش خیلی تلخ بود.
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: خب حالا بگو چه نوع طنزی را دوست داری ؟

م: آن مساله ای که گفتم فقط به نوع بازیگری و ارایه مربوط میشود. سوژه ها همیشه ثابتند، پرداختها متفاوت است. به لحاظ ساختار همان نوع طنز را میپسندم و ادامه میدهم فقط کار جدیدم پر از فانتزی است. آنقدر زیاد که گاهی به انیمیشن نزدیک میشود. اما سعی میکنیم باور کردنی باشد.

ش: یعنی الان فانتزی را بیشتر کردید ؟

م: بله. ما نوع طنزی را که در کارهایمان تا حالا انتخاب کرده بودیم کاملا بی منطق و پیش زمینه بود. مثل هات شات. هنوز هم همین کار را میکنم. ولی فکر کردم درست تر این است جنس بازی فانتزی را حذف کنم. به نظرم طنزی بسیار قوی است که شما فانتزی قوی برایش ساخته باشی. سوژه های موضوعات انسانی و اجتماعی باشد و اما بازیگرها فانتزی نباشند.

ش: در واقع میخواهی کنتراست ایجاد کنی بین فضا ، اتفاقات و نحوه بازیگری ؟

م: بله. میخواهم از بازیگران به شدت جدی استفاده کنم و برویم به سمت کمدی اتفاق.
 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
شاهین: شما میگویی در ببخشید شما رسما به طرف میگفتی دروغ میگویی، در واقع همان پته رو آب ریختن اما به شکل صمیمانه. این کار در برنامه طنز 80 هم به شکل دیگری دیده میشد. اغلب این حس وجود داشت که به بیشتر مهمانان از بالا نگاه میکنی به جز چند مثلا مصاحبه با مهدی سجاده چی و چند نفر دیگر. انگار یک جوری ضعفهایشان را به رخشان میکشیدی. مثل اینکه از پته روی آب ریختن خیلی بدت نمیاد ؟

مهران: این مساله را خیلیها گفتند و من بابت آن واقعا ناراحت شدم. قسم میخورم هرگز دلم نمیخواست این اتفاق بیفتد. نمیدانم چرا اینجوری شد. شاید هرگز فکر نمیکردم بچه ها اینطور پاسخ بدهند یا فکر نمیکردم نوع نشستن، میزانسن و نوع گفت و گو این توهم را ایجاد کند، که من میخواهم کسی را خراب کنم یا چیزی را به رخ بکشم. این خیلی غیر انسانی است. آن هم با بچه هایی که خودم یک جوری وارد این حرفه کردم، کسانی که در طول کارهایی که با هم کردیم خیلی زحمت کشیدند. تمام کارهای ما حاصل خلاقیت گروهی این بچه ها بوده. شاید وقتی برنامه پخش شد خودم هم دیدم که من از یک موضع خیلی بالاتر سوال میکنم و وقتی او در جواب دچار اشکال میشود، این حس را القا میکند که عمدا این کار را کردم. اما واقعا اینجور نبود. آن هم درباره کسانی که خیلی من به آنها مدیونم. من هیچوقت تنها به این نقطه فغلی نمیرسیدم . این شعار نیست. اگر الان من دارم گفت وگو میکنم یک گروه باعث این اتفاقات بود که من به این نقطه برسم و من باعث شدم بچه ها به آن نقطه برسند.

 
موضوع نویسنده

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,719
مدال‌ها
8
ش: شاید با همان حس کار کردید که انگار پشت صحنه است و خیلی راحت حرف بزنید.

م: شاید این کار مصطلح نبوده. نمیدانم.

ش: شاید بجای اینکه در جایگاه پرسشگر باشی بیشتر در همان حس مدیر برنامه بودی ؟

م: این حس تداعی میشد. در صورتی که من همان ارتباط عادی را با بچه ها را داشتم. اما من اصلا مجری نیستم و کما اینکه در یک برنامه سینمای جدی افتضاح کردم.

ش: آن برنامه چگونه کار شد ؟

م: یکروز در شبکه 5 داشتم میرفتم دیدم کسی، یک آقایی آمد جلو. گفت آقای مدیری یک لحظه بیا، گفتم من کار دارم. گفت: یک دقیقه. بعد رفتیم . گفت: الان داریم میرویم استودیو. بعد گفتند هر شب باید 4 برنامه سینمایی ضبط کنیم. گفتم خیلی خب من دوست دارم برنامه سینمایی اجرا کنم اما یک لحظه بگویید موضوع چیست. بعد رفتم داخل استودیو دیدم خانم درخشنده و مجید مظفری نشسته اند و باید سوال کنم. اصلا نمیدانستم چی باید بگم.
 
بالا پایین