مطالب طنز مطالب طنز دانشگاه

[FROSTBITE]

• اختصاصی اینجانب •
​

 

[FROSTBITE]

ثبت‌نام اینترنتی​

دانشجو بودن یعنی جنگیدن با سیستم ثبت‌نام!
هر بار می‌خوای وارد بشی، رمز عبورت رو قبول نمی‌کنه. تازه وقتی عوضش می‌کنی، می‌گه باید حروف بزرگ و کوچک، عدد، علامت تعجب، اسم جدت، و تاریخ تولد نوه‌ی عمو رو وارد کنی!
آخرشم بعد از نیم ساعت، می‌زنی ورود… صفحه سفید میشه! 😑
تازه بهترین بخشش اونجاست که وسط ثبت‌نام قطع میشه و تا میای برگردی، ظرفیت درس پر شده.

 

[FROSTBITE]

شکار واحد​

انتخاب واحد تو دانشگاه یه‌جوریه که آدم حس می‌کنه تو قرعه‌کشی جام‌جهانیه! ساعت ۸ صبح سیستم باز میشه، همه با چشم‌های خواب‌آلود می‌شینن پشت لپ‌تاپ… همون ثانیه اول که کلیک می‌کنی، می‌بینی همه‌ی درس‌ها «ظرفیت تکمیل» شدن! 😐 آخرشم مجبوری واحدی بگیری که هیچ ربطی به رشته‌ات نداره؛ مثلاً مهندسی برق بخونی ولی گیر بیفتی تو «تاریخچه موسیقی قرون وسطی».

 

[FROSTBITE]

استادهایی که هیچ‌وقت حضور و غیاب نمی‌کنن...
ولی غیبتت رو بلدند​

یه‌سری استاد هستن اصلاً حضور و غیاب نمی‌کنن، اما کافیه یه جلسه نیای، فرداش با نگاه عاقل‌اندر‌سفیه بهت می‌گن: «دیروز کجا بودی؟» 😳 آدم شک می‌کنه استاد داره دوربین مخفی تو کلاس نصب می‌کنه یا مامان آدم باهاش در ارتباطه!

 

[FROSTBITE]

استادهایی که حضور و غیاب می‌کنن
ولی به درس نمی‌رسن🫠​

این استادا اول کلاس یه ربع حضور و غیاب می‌کنن، بعد بیست دقیقه حرفای متفرقه می‌زنن، نیم ساعت خاطره تعریف می‌کنن از دوران سربازی یا جنگ یا حتی دوران مهدکودکشون…
آخر کلاس که میشه می‌گن: «بچه‌ها، وقت نشد، جلسه بعد ادامه می‌دیم.» 😅 خب استاد جان! ما حضورمون ثبت شد، دیگه نیازی به این همه مقدمه نبود!

 

[FROSTBITE]

کلاس آنلاین با اینترنتِ لاک‌پشتی​

کلاس آنلاین یعنی جنگ اعصاب.
استادی که وسط تدریس گیر می‌کنه، یه صدای «رررررر…» 😫 میاد و بعد یهو تصویرش فریز میشه.
بچه‌ها هم می‌گن: «استاد صدات نمیاد!»
استاد دوباره وصل میشه: «بله… داشتم می‌گفتم این بخش خیلی مهمه…» دوباره قطع میشه! آخر کلاس فقط یه جمله می‌مونه تو ذهن همه: «صدای من میاد؟!»🥲

 

[FROSTBITE]

صدای ظرف شستن مامان توی کلاس آنلاین

کلاس آنلاین خیلی چیزا رو به ما نشون داد. مثلاً اینکه استاد فکر می‌کنه همه توی اتاق شخصی و آروم نشستن. در حالی که واقعیت اینه: توی لپ‌تاپ صدای استاد میاد که «بچه‌ها این مبحث خیلی مهمه…» و پشت صحنه هم مامانت با قدرت مشغول شستن قابلمه‌ست! صدای آب و بشقاب و قاشق طوری میاد که همه‌ی کلاس فکر می‌کنن تو توی ظرفشویی داری واحد پاس می‌کنی! 😅

 

[FROSTBITE]

استادهایی که اسلایدهاشون مال دهه ۷۰ میلادیه

استاد با افتخار میاد می‌گه: «بچه‌ها این پاورپوینت رو خودم درست کردم.»
بعد می‌زنه اسلاید، فونتش Comic Sans، پس‌زمینه آبی با ستاره‌های زرد… یه حس نوستالژی میاد که انگار داری با ویندوز ۹۵ کار می‌کنی. نصف نمودارا هم اونقدر قدیمیه که واحد پولش «ریال پهلوی»ه! توی دلت می‌گی: استاد جان، با این اسلاید شما نه تنها علم پیشرفت نمی‌کنه، بلکه برمی‌گرده عقب!

 

[FROSTBITE]

خوابیدن سر کلاس حضوری و آنلاین

خوابیدن توی کلاس یه هنر ملیه! 😴
سر کلاس حضوری، هنر اصلی اینه که سرتو بذاری روی دستت طوری که انگار داری فکر می‌کنی. استاد می‌پرسه: «شما جواب سوالو می‌دونید؟» تو از خواب می‌پری: «بله… بله…!» ولی نمی‌دونی سوال چی بوده.
سر کلاس آنلاین هم که کلاً شاهکاره: دوربین خاموش، میوت روشن… استاد فکر می‌کنه همه دارن جزوه می‌نویسن، در حالی که نصف بچه‌ها غش کردن رو تخت!

 

[FROSTBITE]

جزوه گرفتن از دوستی که بدخط‌تر از نسخه دکتره

یکی از معماهای بزرگ دانشگاه، جزوه‌نویسی بعضی بچه‌هاست. تو با ذوق جزوه رو می‌گیری که بخونی، ولی بعد از پنج دقیقه می‌فهمی داری به نقاشی‌های غار لاسکو نگاه می‌کنی! 😐
خطش انقدر خرچنگ‌قورباغه‌ست که حتی گوگل ترنسلیت هم نمی‌تونه ترجمه‌اش کنه. آخرش به این نتیجه می‌رسی که به جای خوندن جزوه، دعا کنی استاد سوالارو آسون بده.