جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مطالب طنز مطالب طنز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط Hilda; با نام مطالب طنز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,921 بازدید, 284 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع مطالب طنز
نویسنده موضوع Hilda;
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Hilda;
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
الان یکی زنگ زد گفت: شما!!!!!؟!
منم گفتم: ببخشید اشتباه برداشتم
خودش مرد از خنده. فردا تشییع جنازه شه
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
به مامانم میگم موهام میریزه،میگه کمتر برو اینترنت !!!
خواستم بگم اگه دردی،مرضی،سرطانی چیزی دارین بگین از مامانم بپرسم دلیلش چیه !!!
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
دوستم دعوتم کرد به گروه
وارد شدم میبینم فقط منو خودشیم(!!)
میگم خب میومدی pv
میگه
نه اینجا بزرگتره
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
تنبلی بد دردیه…
یک ساعت پیش یه آلو خوردم، هستش هنوز تو دهنمه
حال ندارم برم بندازم سطل آشغال
کسی می دونه چند ساعت طول می کشه تا با بزاق دهن تجزیه بشه؟
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من
گفتم : مادر جان غذا تموم شده
گفت : خدا بزنه تو کمرت و رفت…
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
دیشب سر سفره شام بودیم
یهو گوشیم پی ام اومد

.

.

.

بابام گفت بشین من میارم
من سریع رفتم سمت گوشی
دیدم بابام اس داده حالا که پا شدی اب بیار سر سفره
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
‏چیزی که من میگم : مامان من دارم میرم بیرون کاری نداری؟

چیزی که مامانم میشنوه‌ :



مامان من دارم میرم 6 کیلو مواد جاساز کنم تو معدم از مرز رد کنم بعد با اشرار درگیر بشم

تیر بخورم موقع بردنم به بیمارستان یه اتوبوس لهمون کنه

کاری نداری ؟
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
رفته بودم مجلس عقد یکی از رفقام ،
خانواده ی داماد میگفتن :
نون و پنیر آوردیم ؛ دخترتونو بردیم …!
خانواده ی عروس با خوشحالی میگفتن :
نون و پنیر ارزونی تون ؛ ترشی چپوندیم بهتون
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
به درجه ای از عرفان و معرفت رسیدم که
.
.
.
واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم میخندم تازه آخرش هم از خودم میپرسم:جان من!؟
 
موضوع نویسنده

Hilda;

سطح
5
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
2,880
16,283
مدال‌ها
10
حالم اینقد خرابه که دارم جاستین رو با مجید خراطها باهم گوش میدم
*******أصــــن یــــه وضــــیـــــه*********
 
بالا پایین