دانستنی معماهای ترسناک

[ماهــر]

فراموش نکنید خواندن این معماها و تلاش برای یافتن پاسخ آن ها ممکن است شما را کمی بترساند! با حل و پیدا کردن نکات معماهای ترسناک هوش خود را محک بزنید و این معماها را برای دوستان خود نیز تعریف کنید و از آن ها بخواهید در حل این معماها به شما کمک کنند!

 

[ماهــر]

شماره 1: دو مرد در یک قبرستان قدم می زدند؛ اولین مرد به سمت قبر می رود. مرد دوم می گوید: در آن قبر کیست؟ مرد اول به قبر اشاره می کند و می گوید: " برادر و خواهری ندارم؛ اما پدر آن مرد، پسر پدر من است." چه کسی در قبر است؟

جواب:
گوینده می گوید: " پدر آن مرد، پسر پدر من است". از آنجایی که او به قبر اشاره می کند، به این معنی است که خود او در قبر است!

 

[ماهــر]

شماره 2: برخی از مردم به من اعتقاد دارند و برخی دیگر نه. شب ها در اطراف پرسه می زنم و گاهی شناور می شوم. اگر صدای آشفته ای از زمین می شنوید، بدوید و از صدای خزنده من پنهان شوید. من چی هستم؟

جواب:
یک روح!

 

[ماهــر]

شماره 3: این مکان تقریبا هیچ چراغی ندارد؛ انواع و اقسام صداهای عجیب و کوبیدن درب ها به صورت تصادفی در آن دیده می شود؛ این مکان کجاست؟

جواب:
یک خانه جن زده!

 

[ماهــر]

شماره 4: تصور می‌شود که من بدشانسی می‌آورم، با سیاهی شب ترکیب می‌ شوم و با جادوگران همنشینی می‌ کنم. من چی هستم؟

جواب:
گربه سیاه

 

[ماهــر]

شماره 5: یک آینه گرانبها بزرگ با قاب نقره زیبا از یک خانه جن زده افسانه ای به سرقت رفته است؛ سه مظنون اصلی که آخرین بار در این خانه دیده شده اند، یک جادوگر، یک خون آشام و یک گرگینه است. به نظر شما چه کسی آینه را دزدیده است؟

جواب:
جادوگر! نقره گرگینه را می کشد و خون آشام ها نمی توانند انعکاس خود را ببیند پس به آینه نیاز ندارند!

 

[ماهــر]

شماره 6: دختری در مراسم خاکسپاری مادرش عاشق مردی می‌شود، اما بعد از مراسم هرگز نمی‌تواند او را پیدا کند یا شماره‌اش را بیابد. چند روز بعد خواهر آن دختر می‌میرد و پلیس می‌گوید که او به قتل رسیده است. چه کسی او را به قتل رسانده؟

جواب:
همان دختر! او فکر کرده که اگر ک.س دیگری از خانواده‌اش بمیرد آن مرد دو مرتبه به مراسم خاکسپاری خواهد آمد و آن‌ها یکدیگر را ملاقات می‌کنند.

 

[ماهــر]

شماره 7: من یک چیز ترسناکم، هرچه مرا بیشتر داشته باشی، کمتر مرا می بینی. من چی هستم؟

جواب:
تاریکی

 

[ماهــر]

شماره 8: زنی به شوهرش شلیک می کند و سپس او را به مدت پنج دقیقه زیر آب نگه می دارد. بعد او را حلق آویز می کند. بلافاصله پس از آن، آن ها از یک شام دوست داشتنی لذت می برند. چه طور ممکن است؟

جواب:
او از همسرش عکس گرفته است و آن را در تاریکخانه چاپ کرده و روی طناب وصل کرده است.

 

[ماهــر]

شماره 9: من مشغول دوش گرفتن بودم که از اتاق نشیمن صدای جیغ شنیدم، در حالی که از ترس برهنه از حمام بیرون آمدم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است، یک دزد را بالای جسد مادر، پدر و خواهر کوچکم دیدم! سارق با دیدن من از پنجره فرار کرد. من ترسیده ام و نمی توانم قاتل را پیدا کنم؛ به نظر شما قاتل چه کسی است؟

جواب:
مردی که دوش می گرفته، قاتل است.
او دوش گرفت زیرا پس از کشتن خانواده‌اش غرق در خون خانواده‌اش بود. اگر یکی از اعضای خانواده فریاد می زد، برهنه نمی دوید. او غریبه ای را که در خانه بود، سارق و نه قاتل نامید. سارق وارد شد، اجساد را دید و فریاد زد. او از دستگیر شدن می ترسد، نه کشته شدن. در غیر این صورت او با پلیس تماس می گرفت تا قتل / سارق را گزارش کند.