جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار منظومه حیدر بابا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ترنم مبینا با نام منظومه حیدر بابا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,580 بازدید, 75 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع منظومه حیدر بابا
نویسنده موضوع ترنم مبینا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ترنم مبینا
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
آن لقمه هاى نوشِ عسل پیشِ عمّه جان‬
‫عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم‬

‫خوردن همان و جامه به تن کردنم همان‬
‫سوْننان دوروب ، اوْس دوْنومى گییه ردیم‬

‫در باغ رفته شعرِ مَتل خواندن آنچنان !‬
‫باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم‬

‫آن روزهاى نازِ خودم را کشیدنم !‬
‫آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !‬

چو بى سوار گشته به هر سو دویدنم !‬
‫آغاج مینیپ ، آت گزدیرن گوْنلریم !‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
هَچى خاله به رود کنار است جامه شوى‬
‫هَچى خالا چایدا پالتار یوواردى‬

‫مَمّد صادق به کاهگلِ بام ، کرده روى‬
‫مَمَد صادق داملارینى سوواردى‬

‫ما هم دوان ز بام و زِ دیوار ، کو به کوى‬
‫هئچ بیلمزدیک داغدى ، داشدى ، دوواردى‬

بازى کنان ز کوچه سرازیر مى شدیم‬
‫هریان گلدى شیلاغ آتیب ، آشاردیق‬

‫ما بى غمان ز کوچه مگر سیر مى شدیم !‬
‫آللاه ، نه خوْش غمسیز-غمسیز یاشاردیق‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
‫آن شیخ و آن اذان و مناجات گفتنش‬
‫شیخ الاسلام مُناجاتى دییه ردى‬

‫مشدى رحیم و دست یه لبّاده بردنش‬
‫مَشَدرحیم لبّاده نى گییه ردى‬

حاجى على و دیزى و آن سیر خوردنش‬
‫مشْدآجلى بوْز باشلارى ییه ردى‬

‫بودیم بر عروسى وخیرات جمله شاد‬
‫بیز خوْشودوق خیرات اوْلسون ، توْى‬ ‫اوْلسون‬

ما را چه غم ز شادى و غم ! هر چه باد باد !‬
‫فرق ائلَمَز ، هر نوْلاجاق ، قوْى اولسون‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
اسبِ مَلِک نیاز و وَرَندیل در شکار‬
‫ملک نیاز ورندیلین سالاردى‬

کج تازیانه مى زد و مى تاخت آن سوار‬
‫آتین چاپوپ قئیقاجیدان چالاردى‬

‫دیدى گرفته گردنه ها را عُقاب وار‬
‫قیرقى تکین گدیک باشین آلاردى‬

‫وه ، دختران چه منظره ها ساز کرده اند !‬
‫دوْلائیا قیزلار آچیپ پنجره‬

‫بر کوره راه پنجره ها باز کرده اند !‬
‫پنجره لرده نه گؤزل منظره !‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
حیدربابا ، به جشن عروسى در آن دیار‬
‫حیدربابا ، کندین توْیون توتاندا‬

زنها حنا - فتیله فروشند بار بار‬
‫قیز-گلینلر ، حنا-پیلته ساتاندا‬

‫داماد سیب سرخ زند پیش پاىِ یار‬
‫بیگ گلینه دامنان آلما آتاندا‬

مانده به راهِ دخترکانِ تو چشمِ من‬
‫منیم ده اوْ قیزلاروندا گؤزوم وار‬

‫در سازِ عاشقانِ تو دارم بسى سخن‬
‫عاشیقلارین سازلاریندا سؤزوم وار‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
از عطر پونه ها به لبِ چشمه سارها‬
‫حیدربابا ، بولاخلارین یارپیزى‬

از هندوانه ، خربزه ، در کشتزارها‬
‫بوْستانلارین گوْل بَسَرى ، قارپیزى‬

‫از سقّز و نبات و از این گونه بارها‬
‫چرچیلرین آغ ناباتى ، ساققیزى‬

‫مانده است طعم در دهنم با چنان اثر‬
‫ایندى ده وار داماغیمدا ، داد وئرر‬

‫کز روزهاى گمشده ام مى دهد خبر‬
‫ایتگین گئدن گوْنلریمدن یاد وئرر‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
نوروز بود و مُرغ شباویز در سُرود‬
‫بایرامیدى ، گئجه قوشى اوخوردى‬

‫جورابِ یار بافته در دستِ یار بود‬
‫آداخلى قیز ، بیگ جوْرابى توْخوردى‬

‫آویخته ز روزنه ها شالها فرود‬
‫هرکس شالین بیر باجادان سوْخوردى‬

این رسم شال و روزنه خود رسم محشرى ‫است !‬
‫آى نه گؤزل قایدادى شال ساللاماق !‬

‫عیدى به شالِ نامزدان چیز دیگرى است !‬
‫بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق !‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
‫با گریه خواستم که همان شب روم به بام‬
‫شال ایسته دیم منده ائوده آغلادیم‬

شالى گرفته بستم و رفتم به وقتِ شام‬
‫بیر شال آلیب ، تئز بئلیمه باغلادیم‬

‫آویخته ز روزنة خانة غُلام‬
‫غلام گیله قاشدیم ، شالى ساللادیم‬

جوراب بست و دیدمش آن شب ز روزنه‬
‫فاطمه خالا منه جوراب باغلادى‬

‫بگریست خاله فاطمه با یاد خانْ ننه‬
‫خان ننه مى یادا سالیب ، آغلادى‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
‫در باغهاى میرزامحمد ز شاخسار‬
‫حیدربابا ، میرزَممدین باخچاسى‬

‫آلوچه هاى سبز وتُرش ، همچو گوشوار‬
‫باخچالارین تورشا-شیرین آلچاسى‬

‫وان چیدنى به تاقچه ها اندر آن دیار‬
‫گلینلرین دوْزمه لرى ، طاخچاسى‬

صف بسته اند و بر رفِ چشمم نشسته اند‬
‫هى دوْزوْلر گؤزلریمین رفینده‬

صفها به خط خاطره ام خیمه بسته اند‬
‫خیمه وورار خاطره لر صفینده‬
 
موضوع نویسنده

ترنم مبینا

سطح
3
 
کاربر ویژه
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,495
5,563
مدال‌ها
5
نوروز را سرشتنِ گِلهایِ چون طلا‬
‫بایرام اوْلوب ، قیزیل پالچیق اَزَللر‬

با نقش آن طلا در و دیوار در جلا‬
‫ناققیش ووروب ، اوتاقلارى بَزَللر‬

‫هر چیدنى به تاقچه ها دور از او بلا‬
‫طاخچالارا دوْزمه لرى دوْزللر‬

رنگ حنا و فَنْدُقة دست دختران‬
‫قیز-گلینین فندقچاسى ، حناسى‬

‫دلها ربوده از همه ک.س ، خاصّه مادران‬
‫هَوَسله نر آناسى ، قایناناسى‬
 
بالا پایین