سپید
سطح 
                
    
    
    1
 مدیر تالار ویرایش
پرسنل مدیریت
مدیر انجمن
ناظر کتاب
طراح آزمایشی
ویراستار تیم روزنامه
فعال انجمن
		- Jun
 
- 212
 
- 1,648
 
- مدالها
 - 4
 
به نام هستیبخش
نام رمان: مُبرِم
نویسنده: سپیده.ن
ژانر: معمایی، عاشقانه، جنایی
عضو گپ نظارت (8) S.O.W
خلاصه: فکر نمیکردم یه عکس، اینجوری بتونه همهچیز رو ازم بگیره.
نه صدایی بود و نه نشونهای... فقط، همون لحظه که دیدمش، فهمیدم دیگه راه برگشتی در کار نیست. از اون روز، یه چیزی توی من مرد و حالا دارم یه جواب میگردم؛ که شاید بهتر بود هیچوقت پیداش نکنم.
مقدمه:
یک عمر او را در خیالاتم، بهتر از هرکس دیگری میدانستم، هرکسی که در زندگیام بود. یقین میدانستم که اگر بود، ناجیام در برابر هر ظلمی بود که در این بیست و چند سال بر من شدهبود؛ اما اشتباه میکردم، همهچیز تغییر کرد و چرخید و رویا و خیال بیچارهام، بین باقی رویاها، بازنده شد.
نام رمان: مُبرِم
نویسنده: سپیده.ن
ژانر: معمایی، عاشقانه، جنایی
عضو گپ نظارت (8) S.O.W
خلاصه: فکر نمیکردم یه عکس، اینجوری بتونه همهچیز رو ازم بگیره.
نه صدایی بود و نه نشونهای... فقط، همون لحظه که دیدمش، فهمیدم دیگه راه برگشتی در کار نیست. از اون روز، یه چیزی توی من مرد و حالا دارم یه جواب میگردم؛ که شاید بهتر بود هیچوقت پیداش نکنم.
مقدمه:
یک عمر او را در خیالاتم، بهتر از هرکس دیگری میدانستم، هرکسی که در زندگیام بود. یقین میدانستم که اگر بود، ناجیام در برابر هر ظلمی بود که در این بیست و چند سال بر من شدهبود؛ اما اشتباه میکردم، همهچیز تغییر کرد و چرخید و رویا و خیال بیچارهام، بین باقی رویاها، بازنده شد.
			
				آخرین ویرایش توسط مدیر: 
			
		
	
								
								
									
	
		
			
		
		
	
	
	
	
		
			
		
		
	
								
							
							