جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار میثم علی یزدی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام میثم علی یزدی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 799 بازدید, 46 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع میثم علی یزدی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 32
بازدیدها 559
اولین پسند نوشته 4
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
شبیه تک درختی دائما درگیرِ پائیزم
که از آغازِ روئیدن سراسر برگ می‌ریزم

مثالِ زنده یِ بی زندگی جسمی نباتی وُ
تنفس هایِ مصنوعی گواهِ عمرِ ناچیزم

گریبانم زمانی اینچنین درهم چروکیده !
چه میخواهی از این پيچيده اشعارِ گلاویزم

زلال عشق هم گاهی به گل‌ آلوده می‌گردد
چه کردی باتلاقی شد زلالی قلبِ کاریزم

زمانه مجرمم خواندی ! بزن امضایِ مرگم را !
نشانِ تیغِ بی مهریِ او بر نایِ خونریزم

شکست ارابه یِ واژه به راهِ سنگلاخِ او
سمند افتاده از پا در گلوگاهِ بلاخیزم

دلاویزی که تقدیری شکوفا را خزان کرده
خدایا من همان بیدِ پر از مُشکِ دلنگیزم

تبر بر جان و باقی مانده ام سهمِ کلاغان ست
درختی نیستم دیگر مترسک رویِ جالیزم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
پوشیده شد از ابرِ حسد ماهِ منیرم
منعم کند از دیدنِ مهتابِ کویرم

باید که سر انگشتِ تو را باز بگیرم
تا لمس کنم شعله یِ پنهان به ضمیرم

از حلِ معمایِ تپیدن نکشم دست
در حادثه یِ کشف تو گیرم که بمیرم

از معجزه اش زاهدِ پیری به جوان گفت
در عشقِ رخِ ساحره ای پیرم و پیرم

در حبسِ نفس هایِ تو با شوق نشستم
در گوشه یِ سمتِ چپِ یک سی*ن*ه اسیرم

منعم نکن ای سایه ز خورشیدِ نگاهش
روشن شده میخانه یِ تاریک و حقیرم

دنباله یِ عطرِ گلِ سرخت به مشام است
خشبو شده ام تا به تو افتاد مسیرم

ای یار گشودم پَر و بال از تو بگویم
من زاغکِ بلبل شده یِ مسـ*ـت و اجیرم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
من بودم و تو ماهترین ماهِ دل‌انگیز
من عاشقِ فصلِ تو شدم عاشقِ پاییز

چون برگِ درختی که دگرگون زِ خزان شد
دل بود اناری وُ رخ از ، زردِ تو لبریز

روشن شده تکلیفِ زمستان به گمانم
از عشق اگر سر بکشد شعله یِ ناچیز

پاییزِ پر از راز گهی موسمِ وصل است!
گه نم نمِ یک چشم شود، خش خشِ دهلیز!

با لطفِ خداوند سرِ رشته نگه دار!
من نیز نگه داشتم این، گوهر وُ آویز!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
این روزها حوالی غم پرسه می‌زنم
در دشت انزوای خودم پرسه می‌زنم

گاهی به باغ خشک ورق خیره می‌شوم
زیر چنار زرد قلم پرسه می‌زنم

خشکیده آب ریخته در پشت پای تو
در پیچ کوچه های عدم پرسه می‌زنم

چتری نبود نم نم اشکم روانه شد
باران گرفته خیسم و " نمپَرسه " می‌زنم

گویی شدم شبیه علامت سوال ِ عشق
"بر کاغذ ِ مچاله قسم" پرسه می‌زنم

هر روز در تقاطع برخورد بینمان
با خاطرات ِ خورده بهم پرسه میزنم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
گویند سِرشت وُ گلِ ما مشکلِ ماست
غیر از سخنِ راست کجا حاصلِ ماست

دل هایِ شما سنگ شد الا دلِ سرخ
این گوهرِ نایابِ میانِ گِلِ ماست

دریایِ پریشانِ روان ذهنِ شماست
آرامترین اَمنِ جهان ساحلِ ماست

تا میشکنم شیشه یِ همسایه خطاست
همسایه اگر می‌شکند، بَددلِ ماست

دنبالِ گشایشگرِ قابل برویم
کوریِ گره در کفِ ناقابلِ ماست

از ماست که بر ماست نمایان شده بود
دیدیم در آئینه چه ک.س قاتلِ ماست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
"ضامن آهو"


در حرمِ شاهِ خراسان شدم
زائرِ درگاهِ کریمان شدم
باز تو را دست به دامان شدم

یا رضا یا رضا

" بارِگهَت خانه یِ لطف وُ صفاست
مشهدِ تو ملجا دلهای ماست "


همسفر جاده ی باران شدم
باز چنان ابر بهاران شدم
نام تو را بردم و درمان شدم





زائر بارانی صحنت منم
ضامنِ آهو به تو رو میزنم
از همه ک.س غیر تو دل میکنم

یا رضا یا رضا یارضا



عالمِ آلِ مصطفایی رضا
کاش به ما نظر نمایی رضا
در وطنم نور خدایی رضا

نام تو سر چشمه ی جود و سخا
جان جوادت نظری کن به ما

آمده ام تا که پناهم دهی
"خط امانی ز گناهم دهی"


می دمد آن طلعت مسعود ما
نغمه ی ایمان رسد از رود ما
می رسد آن جمعه ی موعود ما


" غم مخور آن یوسف ثانی رسد
منجی بر حق جهانی رسد "
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
نبضِ اندیشه یِ من جان دو چندان بگرفت
در رگش خون غزل‌هایِ تو جریان بگرفت

ابریم، بارش هر بارِ تو چون ریخت بمن
قلبِ مردابِ مرا بانگِ خروشان بگرفت

چشمِ بی سویِ تو یعقوب که فانوس رَهم
چاک شد تا خبر از مصر به کنعان بگرفت

هم قسم شد سرِ هر موج خروشان با خون
تا که دریایِ لبم بوسه یِ پنهان ،بگرفت

وقتِ بوسیدن تو سیب مرا گاز زدی!
سرخ تر او که چنان بویِ پریشان بگرفت

کاه بودم به تمسخر لگدم میزد باد
کهربا گشتی و این غائله پایان بگرفت

آیتِ شهر چه سبّابه به دندان زده است
که چه شد مور قلم را ز سلیمان بگرفت
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
از دشتِ پر بلایِ حسینی حذر کنیم!؟
خود را برایِ حق وُ حقیقت سپر کنیم!!

بابا نگفت ماهِ بنی هاشمم کجاست !!
باید دعا برایِ دو چشمِ قمر کنیم!!

اکبر که پاره پاره یِ تن شد، رقیه گفت!!
اصغر بیا که جان بفدایِ پدر کنیم!!

محکم ببند معجر وُ خلخال، عمه جان!!
خولی رسید! جامه یِ خود با چه تَر کنیم ؟!

زهرا وُ قتلگاه وُ گلو زینبم بیا !!
از نینوا به سویِ مدینه سفر کنیم!!

آنجا پر از گلاب وُ شمیمِ محمدست !!
اینجا به شام، در غُل وُ زنجیر سَر کنیم!!

من تشنه نیستم پدرم را بیاورید!!
در تشت، شُسته ای مُژه بابا خبر کنیم؟!!

شِمرت پدر به کویِ فدک وعده یِ تو داد
زهرا بگو چگونه از آنجا گذر کنیم!؟؟
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
عاشق شدنم حادثه ای آنی بود
یک رعد میانِ شبِ ظلمانی بود

انگورِ لبت مستی یِ دائم دارد
جامی که زدم‌ ساغرِ روحانی بود

ابرویِ تو محرابِ دلم شد یعنی!
کافر شده‌ شیدایِ مسلمانی بود

تنها غزلم نیست روانی گشته
شاعر شدنم عینِ پریشانی بود

من عاشقِ چشمانِ تو هستم این نور
مهتاب به شبگردِ خیابانی بود

کشتی یِ غمم غرق که شد دانستم
امواجِ نگاه تو چه طوفانی بود

آنشب که شدی بارقه یِ اقبالم
روشنگرِ دل، چشمکِ پنهانی بود

سردم شده دمنوشِ لبت می‌چسبید
پاییز کنارِ تو گلستانی بود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
" مضطر"

مشک وُ بدنِ عباس
صد پاره علمدارست

لب تشنه یِ بر دریا
سقایِ وفادارَست

" عباس، همه مضطر
آن شَه شده بی یاور"

با یادِ لبِ اصغر
او نورِ دو چشمانست

لب تر نکند سقا
فرزندِ حسین جانست

شش ماهه چه بی تابست
ای شمر جوابش ده

دیدی تو گلویش را
ای حرمله آبش ده

"عباس همه مضطر "
شش ماهه علی اصغر "

کشتند ابوفاضل !
آن شِبهِ پیمبر را
ای وای علی اکبر
خم شد کمرِ بابا

"عباس همه مضطر
شهزاده علی اکبر"

عباس شما رفتی
در آتشِ عاشورا
آن شمرِ لعین آمد
صد ناله وُ واویلا

"عباس همه مضطر
بر سی*ن*ه زند مادر "

سقایِ حرم رفته
میگریم وُ میسوزم
شلاق، عمو سخته
هم شب زده هم روزم!

"عباس همه مضطر
شلاق زند دختر"

همراهِ حسین بر نی
عباس، چه ها بیند
آن ماهِ حسین بر نی
زنجیر وُ بلا بیند

"عباس همه مضطر
زینب چه کند آخر "
 
بالا پایین