- Mar
- 10,552
- 27,243
- مدالها
- 9
شبیه تک درختی دائما درگیرِ پائیزم
که از آغازِ روئیدن سراسر برگ میریزم
مثالِ زنده یِ بی زندگی جسمی نباتی وُ
تنفس هایِ مصنوعی گواهِ عمرِ ناچیزم
گریبانم زمانی اینچنین درهم چروکیده !
چه میخواهی از این پيچيده اشعارِ گلاویزم
زلال عشق هم گاهی به گل آلوده میگردد
چه کردی باتلاقی شد زلالی قلبِ کاریزم
زمانه مجرمم خواندی ! بزن امضایِ مرگم را !
نشانِ تیغِ بی مهریِ او بر نایِ خونریزم
شکست ارابه یِ واژه به راهِ سنگلاخِ او
سمند افتاده از پا در گلوگاهِ بلاخیزم
دلاویزی که تقدیری شکوفا را خزان کرده
خدایا من همان بیدِ پر از مُشکِ دلنگیزم
تبر بر جان و باقی مانده ام سهمِ کلاغان ست
درختی نیستم دیگر مترسک رویِ جالیزم
که از آغازِ روئیدن سراسر برگ میریزم
مثالِ زنده یِ بی زندگی جسمی نباتی وُ
تنفس هایِ مصنوعی گواهِ عمرِ ناچیزم
گریبانم زمانی اینچنین درهم چروکیده !
چه میخواهی از این پيچيده اشعارِ گلاویزم
زلال عشق هم گاهی به گل آلوده میگردد
چه کردی باتلاقی شد زلالی قلبِ کاریزم
زمانه مجرمم خواندی ! بزن امضایِ مرگم را !
نشانِ تیغِ بی مهریِ او بر نایِ خونریزم
شکست ارابه یِ واژه به راهِ سنگلاخِ او
سمند افتاده از پا در گلوگاهِ بلاخیزم
دلاویزی که تقدیری شکوفا را خزان کرده
خدایا من همان بیدِ پر از مُشکِ دلنگیزم
تبر بر جان و باقی مانده ام سهمِ کلاغان ست
درختی نیستم دیگر مترسک رویِ جالیزم