- Jul
- 2,612
- 4,926
- مدالها
- 2
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!شاید در نتیجۀ همین کاهش ارتباطات شخصی است که مردم روزبهروز بیشتر به نوشتن خاطراتشان رو میآورند. آنها بیشتر و بیشتر به ضرورت نوشتن داستان زندگیشان پی میبرند تا اثبات کنند که وجود داشتهاند و زندگیشان مهم بوده تا نسلهای بعد نیز دریابند که آنها چه کسانی بودهاند، چطور زندگی کردهاند و چطور مادر و پدر، مادربزرگ و پدربزرگ، دایی و عمو یا خاله و عمه شدهاند. وقتی ما میراث زندگیمان را برای آیندگان میگذاریم زندگی خودمان را بهتر درک میکنیم و به آن معنا میبخشیم.
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک