جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران نادرشاه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط SHAHDOKHT با نام نادرشاه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 303 بازدید, 30 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع نادرشاه
نویسنده موضوع SHAHDOKHT
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SHAHDOKHT
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
نادرشاه افشار (زادهٔ ۲۸ محرم ۱۱۰۰ ه‍.ق/۲۲ نوامبر ۱۶۸۸ م. – کشتهٔ ۱۱ جمادی‌الثّانی ۱۱۶۰ ه‍.ق/۲۰ ژوئن ۱۷۴۷ م.)، پایه‌گذار دودمان افشار و از پادشاهان ایران پس از اسلام است. بیرون راندن افغانی‌های هوتکی، عثمانی‌ها و روس‌ها از کشور، بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته و یک‌پارچه‌سازی ایران، فتح دهلی، ترکستان و جنگ‌های پیروزمندانهٔ‌، که سبب شهرت بسیار او شد. او را ناپلئونِ آسیایی یا ناپلئونِ ایرانی و آخرین فاتحِ بزرگِ آسیای میانه می‌دانند و اکنون اغلب ناپِلئون «نادرشاهِ اروپا» نامیده می‌شود.
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
شاه ایران
سلطنت
۲۴ شوال ۱۱۴۸ – ۱۱ جمادی‌الثانی ۱۱۶۰
تاج‌گذاری
۲۴ شوال ۱۱۴۸ ه‍.ق
پیشین
شاه عباس سوم
جانشین
عادل‌شاه
نایب السلطنه
رضاقلی میرزا
نصرالله میرزا
نایب‌السلطنه ایران
تصدی
۱۷ ربیع‌الاول ۱۱۴۵ – ۲۴ شوال ۱۱۴۸
پیشین
بنیان‌گذاری نیابت سلطنت
جانشین
رضاقلی میرزا
زاده
نَدَرقلی
۲۸ محرم ۱۱۰۰ ه‍.ق
دَستجِرد، اَبیوَرد، خراسان، ایران
درگذشته
۱۱ جمادی‌الثانی ۱۱۶۰ ه‍.ق (۶۰ سال)
کلات، خراسان، ایران
آرامگاه
آرامگاه نادرشاه، مشهد، ایران
شهبانو
راضیه بیگم
همسران
گوهرشاد بیگم
شمس‌نساء بیگم
زینب بیگم
قمرطلعت بیگم
شوقی بیگم
خدیجه بیگم
منیژه بیگم
فاطمه بیگم
فرزند(ان)
رضاقلی میرزا
نصرالله میرزا
امامقلی میرزا
جهدالله میرزا
چنگیز میرزا
دودمان
افشاریان
پدر
امامقلی افشار
مُهر
نادرشاه افشار's signature
خدمات نظامی
وفاداری
ایران صفوی (۱۱۴۸–۱۱۲۶)
ایران افشاری (۱۱۶۰–۱۱۴۸)
سال‌های خدمت
۱۱۶۰–۱۱۲۶
نبردها/عملیات‌ها
جنگ‌های نادری
عناوین
نادر شاه افشار
عنوان مرجع
«اعلی‌حضرت ظل‌الله شاهِ شاهان، هست سلطان بر سلاطین جهان،
شاه شاهان نادر صاحب‌قران.»
عنوان گفتاری
«اعلی‌حضرت شاهِ شاهان»
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
نادر در دَستجِرد، از آبادی‌های نزدیکِ اَبیوَرد زاده شد. در آغازِ جوانی، نزد حاکمِ ابیورد، باباعلی بیک کوسه احمدلو به خدمت مشغول شد. در هرج‌ومرجِ ناشی از هجومِ افغان‌ها به ایران، نادر به خدمتِ مَلِک محمود سیستانی درآمد که مشهد را تصرف کرده بود. پس از دسیسه‌های گوناگون با سردارانِ ترکمانِ افشار و جَلایِر، نادر گروه خویش از مهاجمان را تشکیل داد و در اتحاد با کُردهای چَمَشْگَزَک در خَبوشان، بر سر کنترلِ مالکیتِ مشهد با ملک محمود به رقابت پرداخت و او را شکست داد. نقش وی در سرکوبِ ملک محمود سیستانی، او را مورد توجهِ تهماسب قرار داد و در سال ۱۱۳۹ ه‍.ق/۱۷۲۶ م، نادر و نیروی ۲۰۰۰ نفریَش را به خدمت گرفت. پس از مدتی، نادر به «قورچی‌باشی» (فرمانده گارد) منصوب شد و مقامِ «تهماسب‌قلی» (پیشکارِ تهماسب) را به‌عهده گرفت. اعتبارِ وی پیوسته افزایش یافت زیرا سپاهِ تهماسب را به پیروزی‌های فراوانی رساند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
نادر در ۲۹ سپتامبر ۱۷۲۹ م به پیروزی بر افغان‌های غِل‌زایی به‌رهبریِ اشرفِ افغان در مهماندوست دست یافت. با حضورِ نادر در کنترلِ واقعیِ امور، تهماسب نهایتاً در دسامبر ۱۷۲۹ م در اصفهان مستقر شد، که نشانگر پایان واقعی حکومت افغان‌ها در ایران بود. وی در طی بهار و تابستان ۱۷۳۰ م، نبردهای موفقیت‌آمیزی با عثمانی کرد و قلمرو زیادی را که عثمانی‌ها در دههٔ قبل اشغال کرده بودند، بازپس گرفت. پس از انعقاد عهدنامهٔ صلح میان تهماسب و سلطان محمود اول، تهماسب را از سلطنت خلع و فرزندِ هشت‌ماههٔ تهماسب — که نام سلطنتیِ عباس سوم به او داده شد — جانشین کرد. او اکنون وکیلُ‌الدّوله و نایبُ‌السَّلطَنه ایران بود. نادر، مبارزات خود علیه عثمانی را از سر گرفت. وی از میان استحکاماتِ دفاعیِ ایجاد شده توسط عثمانی در غربِ کرمانشاه عبور کرد، و در دسامبر ۱۷۳۳ م با احمد پاشا پیمانِ جدیدی را امضا کرد. این اقدام تلاشی برای بازگرداندنِ مفادِ عهدنامهٔ زهاب (۱۰۴۹ ه‍.ق/۱۶۳۹ م) بود. سلطانِ عثمانی آن را تصویب نمی‌کرد. سلسلهٔ دیگری از نبردهای عثمانی و ایران در قفقاز و تصرفِ گنجه توسط نادر، که در محاصرهٔ مهندسان روسی قرار گرفتند، دنبال شد. در اواخرِ سالِ ۱۷۳۵ م، نادر احساس کرد که از طریقِ سلسله‌پیروزی‌هایش به اعتبارِ کافی دست یافته و موقعیتِ نظامیِ لازم را به‌اندازهٔ کافی تأمین کرده‌است که خود تاج و تخت را به‌دست گیرد. او در ژانویهٔ ۱۷۳۶ م فرماندهانِ ارتش، حاکمان، اشراف، علما و رهبرانِ عشایری را از سراسرِ قلمرو صفویه در محوطهٔ وسیعی از دشتِ مُغان گردآورد و از مجمع خواست که او یا یکی از صفویان را برای ادارهٔ کشور انتخاب کند. مجمع، نادر را به پادشاهیِ ایران برگزید. نادرشاه رسماً در ۲۴ شوال ۱۱۴۸ ه‍.ق/۸ مارس ۱۷۳۶ م بر تخت سلطنت نشست. پس از دستیابی به پادشاهی، وظیفهٔ اصلیِ نظامیِ نادرشاه، شکستِ نهاییِ نیروهای باقیماندهٔ افغان بود که حکومتِ صفوی را به پایان رسانده بودند. نادرشاه قندهار را تسخیر کرد. پس از سقوطِ قندهار، بسیاری از افغان‌ها به سپاهِ وی پیوستند، و سپاهش با نیروهای تازه‌واردِ ابدال و غل‌زای تقویت شد. تعقیبِ افغان‌های گریخته به مرزهای مغول توسطِ نادرشاه، به حمله به هند تبدیل شد؛ نادرشاه مغول‌ها را متهم کرد که به آنان پناهگاه و کمک می‌دهد. در تاریخ ۱۵ ذوالقَعدهٔ ۱۱۵۱ ه‍.ق/۲۴ فوریهٔ ۱۷۳۹ م در کَرنال، ایرانیان قاطعانه نیروهای مغول را شکست دادند. برای نادرشاه خطبه خوانده و سکه‌هایی به‌نامش ضرب شد. نادرشاه، محمدشاه را خراجگزارِ خود کرد و او را از بخشِ بزرگی از ثروت‌های افسانه‌ایَش، ازجمله تخت طاووس و الماس کوه نور محروم کرد؛ و افزون‌بر اینها، مبلغِ هنگفتی را به‌عنوان غرامت برابر با دست‌کم ۷۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ روپیه مطالبه کرد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
نادرشاه از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدودهٔ طبیعیِ فلاتِ ایران رسانید و با تدارکِ کشتی‌های عظیم جنگی، کوشید تا استیلای حقوقِ تاریخیِ کشور را بر آب‌های شمال و جنوب تثبیت کند. او به‌عنوان یک استراتژیستْ سرآمد بود و به‌خاطر نجاتِ ایران از تجزیه و سلطهٔ بیگانگان اعتبار دارد. مبارزات وی علیه عثمانی به‌طور غیرمستقیم به سودِ روسیه بود، و تضعیف امپراتوری گورکانی، سقوطِ نهاییِ آن تحت دخالتِ بریتانیا را تسریع کرد. کارِ فتحِ او به موازاتِ تیمور است. وی مزایای تجارت و قدرتِ دریایی را درک کرد و کشتی‌هایی را برای دریای خزر و خلیج فارس خریداری کرد یا ساخت. پیشینهٔ شیعی‌اش و هدایای دوره‌ای‌اش به عبادتگاه‌های شیعه نشان می‌دهد که هدفِ اعلام‌شدهٔ وی از بازگرداندنِ نوعی اسلامِ سنی به ایران، بیشتر تسهیلِ معاهده‌ای با عثمانی و شاید به‌عنوان آمادگی برای یک امپراتوریِ بزرگ‌ترِ اسلامی است. به‌گفتهٔ مایکل آکسورثی درست است که نادرشاه درگیرِ جنگ بود، اما اگر سلسلهٔ او پایدار می‌ماند و نظامِ اداری را به کامیابی‌های نظامی‌اش گره می‌زد، ساختارهای کشور و اصلاحات و تجددگرایی هم‌پای پیشرفت‌های نظامی پیش می‌رفت و اینچنین می‌شد اگر رضاقلی پس از او به سلطنت می‌رسید. این روند در کشورهای اروپاییِ فرانسه و پِروس در سده‌های هفدهم و هجدهم میلادی روی داده بود و می‌توانست در ایران هم روی دهد. در صورت چنین روندی، شاید سَروریِ ایران بر جهانِ اسلام چیرگی می‌یافت و کشمکش میان شیعه و سنی هم در درازمدت از میان می‌رفت. اگر نادرشاه و فرزندانش در چنین مسیری می‌افتادند، شاید امروز او در تاریخِ ایران با پِطرِ کبیر در تاریخ روسیه مقایسه می‌شد. نادرشاه برتریش بر امپراتوری مغول را ثابت، و خود را به دستاوردهای امپراتوری عثمانی نزدیک کرد. به‌گفتهٔ جان مِلکُم در کتابش، تاریخ ایران، دو نسل پس از مرگِ نادرشاه، هنوز با افتخار و غرور از او یاد، و بی‌رحمی‌های اواخرِ زندگیش، نه با وحشت بلکه با همدردی قضاوت می‌شود. با همهٔ کشتارهایی که او انجام داد، اما برای احیای احساسِ عظمتِ تاریخِ ایران و بازگرداندنِ استقلالِ کشور مورد تحسین و ستایش ایرانیان قرار می‌گیرد. با آنکه از گمنامی برخاست اما بر سرزمینی پهناور مسلط شد و به موفقیت‌های سیاسیِ بسیاری دست یافت و این دستاوردها در تاریخ ایران نظیر ندارد و در تاریخِ جهان هم شخصیت‌های نادری چنین هستند. پیروزی‌هایش بقای ایران را در جایگاهِ یک ملت تضمین کرد و این تضمین از اثراتِ پایدارِ دورانِ حکومتِ اوست. اما سال‌های پایانیِ حکومتش فاجعه‌بار بود و نه تنها آسیبش به مردمانِ روزگارِ خودش و حتی شخصِ خودش — با قتلش — وارد شد، بلکه ایران فرصت‌های بسیاری را پس از سقوطش از دست داد و درواقع آسیبِ سقوط او سالیانِ بعد هویدا شد که هرج‌ومرج و تحقیرهای ملی پس از مرگش، از آن نتایج بود.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
رومِر می‌گوید ظاهراً توطئه‌های همیشگیِ موجود در حرم، در انتخابِ جانشینِ شاه سلیمان یکم هم اثرگذار بوده‌است. از میانِ دو پسری که او در هنگامِ مرگ به رجالِ پیرامونش توصیه کرد، پسرِ بزرگش، سلطان حسین بختِ جانشینی یافت و این موضوعْ وامدارِ عمهٔ سلیمان، مریم بِیْگُم بود. سلطنتِ شاه سلطان حسین، درآمدِ سقوط صفویان بود. قدرتِ عناصرِ مذهبی به‌ویژه صوفیان که در روزگارِ شاه عباس یکم رو به زوال نهاد و پس از مرگش نیز بر آن افزوده شد، با ورودِ گروهی از علمای شیعه در دورهٔ شاه عباس دوم که آشکارا صوفیان را مذمت کردند، جایگزین شد. اینان مفاهیمِ مذهبیِ تصوف را منکر شدند و برای تسلط بر شاهْ کوشش کردند که این کوشش، در روزگارِ شاه سلیمان و پسرش، شاه سلطان حسین به نتیجه رسید. محمدباقر مجلسی که دستش از جانبِ شاه باز گذاشته شده بود، سیاستِ سخت‌گیریِ مذهبی را در جامعه پیاده کرد که بر همهٔ گروه‌های مسیحی، یهودی، سنی، صوفی و فیلسوف یکسان آسیب رسانْد. این سیاست از سوی جانشینِ وی، محمدحسین مجلسی نیز پیگیری شد و سبب شد تا نفیِ مردم توسطِ یکدیگر، تشتت و برهم‌زدگی را جایگزینِ یکپارچگی و اتحاد در جامعه کند. این موضوع از عواملی بود که بعدها ایمانِ مذهبیِ مردم را به‌عنوان انگیزه‌ای برای دفاع‌شان از مملکت، بی‌اثر ساخت. زوالِ قدرتِ سلطنت، بی‌اعتناییِ شاه به مسائلِ مملکتی و دولتی و عدم وجودِ کارایی و ابتکارِ عمل و تواناییَش، امکاناتِ پیشرفت را در کشور، در همهٔ زمینه‌های تجاری و بازرگانی، دولت، کشاورزی، اقتصادِ ملی و نظامی به تأخیر انداخت؛ سیاستِ خارجی نیز ناکام بود. با آنکه نهادهای دولتی همچنان پابرجا بودند، اما نشانه‌های پوسیدگی به‌ویژه در زمینهٔ نظامی اندک‌اندک آشکار شد.[۱]
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
سیاستِ مذهبیِ یادشده، سبب درگیری‌ها و خونریزی‌های سنگینی شد و این موضوع نتیجه‌های مخربی برای اهل سنتِ ایران داشت. سنیان که بیشتر در مرزهای کشور می‌زیستند، با کمترین فشارْ فریادِ جدایی‌طلبی سر می‌دادند؛ این موضوع به‌ویژه در مناطقِ افغان‌نشینِ امپراتوری صفوی روی داد و سرانجامْ آن را درهم پیچید. این مناطق، تحت نفوذِ غِل‌زایی‌ها قرار داشت. شاه عباس یکم، اَبدالی‌ها را مجدداً در هرات اسکان داد و غل‌زایی‌ها از این مسئله آسیب فراوانی دیده بودند. اینان برای خنثی کردنِ فشارهای مذهبیِ ایران، با هند وارد رابطه شدند؛ هرچند که مناسبات‌شان با ایران، بیش از روابط‌شان با هند بود و همین موضوع سبب شده بود تا از آغاز، در اندیشهٔ شورش علیه ایرانیان نباشند. اما این، تنها تهدیدِ حکومتِ صفوی نبود. روسیه در شمال حملاتی را به سواحلِ جنوب غربیِ دریای خزر انجام داد. گذشته از اینها، لِزگی‌های سنی‌مذهب در شمال غربِ کشور نیز از اوضاع ناراضی بودند و فشارهای دولت صفوی سبب شد تا آنان از عثمانی یاری طلبند. کُردانِ آشوبگر نیز همدان را اشغال و تا نزدیکیِ اصفهان نفوذ کردند. خوزستان نیز صحنهٔ درگیری میان آلِ مُشَعْشَع بود. و قبایلِ بلوچ نیز به بم و کرمان حمله و آنجا را غارت کردند. پس از درگیری‌هایی، نفوذِ حکومت صفوی در جنوب و جنوب غربِ ایران از میان رفت و هرج‌ومرج همه جا را دربرگرفت.[۲]
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
چیرگیِ غل‌زایی‌ها فَترَتِ کوتاهی در تاریخِ ایران بود که با سقوطِ اَشرَف و جانشینش، محمود، پایان یافت. سلسلهٔ صفوی با کشتاری که پیشتر بر بازماندگان‌شان وارد شده بود، دیگر اهمیتش را از دست داده بود. افغان‌ها نتوانستند با حمله‌های روس و عثمانی مقابله کنند یا آشوب‌های پیش و پس از سقوطِ امپراتوریِ صفوی را آرام سازند. آنان برای بازگردانیِ وحدتِ ایران کمترین کاری انجام ندادند. با آنکه حکومتِ صفوی در اصفهان سقوط کرد، اما صفویان کاملاً نابود نشدند. هنوز نمایندگانی از آنان در حیاتِ سیاسیِ ایران نقش ایفا می‌کردند؛ هرچند که این نمایندگان تنها بازیچه‌هایی بودند و دوره‌های آنان جزئی و کم‌اهمیت بود. سقوطِ صفویان در نگاهِ توده‌های گستردهٔ مردمِ ایران، فاجعه‌ای بود که مصیبت‌بارتر از آن امکان نداشت. نتیجهٔ این نگاه، اشتیاق به احیای حکومتِ صفوی و درنتیجه، برآمدنِ مدعیانِ فراوانِ سلطنت در ایران بود؛ آنچنانکه کتابِ بازماندگان صفوی هجده مدعی در روزگارِ افغان‌ها و دوازده مدعی در عصرِ نادرشاه را یاد می‌کند.[۳]
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
خاستگاهِ اصلی قبیلهٔ اَفشارها، تُرکِستان بود که مدتی طولانی در آنجا ساکن بوده‌اند و پس از یورشِ مغول در سدهٔ سیزدهم میلادی، از آنجا به غرب و آذربایجان کوچ کردند. در اوایلِ روزگارِ صفوی، اُزبَک‌ها خراسان را آماجِ حملاتِ خویش کردند. در زمانِ حکومتِ عبدالله بن اسکندر شیبانی و پسرش عبدُالْمؤمن، هماره خراسان در وحشت به‌سر می‌بُرد که از سوی دو شهرِ خوارزم، پایتختِ عبدالله و بلخ، مقرِّ حکومتِ عبدالمؤمن، تهدید می‌شد. زبان و آداب و عاداتِ افشارها چندان تفاوتی با ترکمن‌های تهدیدکنندهٔ مرز ایران نداشت، اما مورد اعتمادِ صفویان بودند، به‌ویژه آنکه برخلافِ ترکمن‌های سنی، شیعه بودند. صفویان افزون‌بر افشارها و قاجارها، طایفه‌هایی از کُردها را نیز به خراسان منتقل کردند. گفته می‌شود شاه عباس ۴۵۰۰ خانواده از ایل افشار را از ارومیه به اَبیوَرد و درگز منتقل کرد و نیز ۳۰٬۰۰۰ خانوادهٔ کرد را در اطرافِ خَبوشان اسکان داد که بدین ترتیب جمعیتِ آنان را برتری داد. تعدادی از قاجارهای تبریز در مرو استقرار داده شدند و قاجارهای گنجه و قره‌باغ نیز به اَستَرآباد فرستاده شدند. بخشی از ایل بَیات نیز به نیشابور منتقل شدند. بدین ترتیب جمعیتِ بسیاری در خراسان مستقر شدند که ظرفیت‌شان در اتحاد و تفرقه برای رساندنِ نادر به قدرت، نقش مهمی ایفا کرد. نادر خود در راهِ خبوشان برای سرکوبِ کردها درگذشت.[۴]
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
موضوع نویسنده

SHAHDOKHT

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,777
38,235
مدال‌ها
25
گاه‌شمار زندگی نادرشاه Lion and Sun (Qajar Dynasty).svg
رویدادهای زندگی نادرشاه
۱۱۰۰
تولد در ۲۸ محرم
۱۱۲۲
اشتغال به خدمت نزد باباعلی بیک کوسه احمدلو
۱۱۲۶–۱۱۲۷
نبرد با ترکمن‌های یُموت و شکستِ آنان
آغاز فرماندهی
۱۱۳۶
ارتقای مقام نزد باباعلی بیک کوسه احمدلو و تسلط بر دژِ طبیعیِ کلات
۱۱۳۷
آغازِ درگیری‌ها با ملک محمود سیستانی
۱۱۳۹
اتحاد با کُردهای چَمَشْگَزَک در خَبوشان
ادامهٔ رقابت با ملک محمود بر سرِ کنترلِ مشهد
درخواستِ تهماسب از نادر برای همکاری با وی
انتصابِ نادر به‌عنوان حاکمِ اَبیوَرد از سوی تهماسب
پاسخِ مثبتِ نادر به تهماسب و به‌خدمت درآمدن برای وی همراه با ۲۰۰۰ نفر از نیروهای کُرد و افشار
اعدامِ فتحعلی‌خان قاجار از سوی تهماسب و نادر
انتصابِ نادر به سِمتِ قورچی‌باشی از سوی تهماسب و جانشینی‌اش به‌جای فتحعلی‌خان قاجار
ملقب شدنِ نادر به‌عنوان «تهماسب‌قلی» از سوی تهماسب
شکستِ ملک محمود و اعدامش و تسلط بر مشهد
درگیری با تهماسب و فرار وی به نزد کُردهای خبوشان و ادعای خ*یانتِ نادر
مصادرهٔ اموالِ تهماسب از سوی نادر
پشیمانی تهماسب و بازگشت وی به مشهد و ازدواجِ نادر با دختر یکی از سرانِ کرد
حمله‌هایی مقدماتی به ابدالی‌های افغان در هرات برای سنجش توان‌شان از سوی نادر
۱۱۴۰
شکستِ ابدالی‌های افغان در نبرد سَنگان
حملهٔ تهماسب به نزدیکانِ نادر و سپس رفتنش به سبزوار
بازگردانیِ تهماسب به مشهد توسط نادر
ستاندنِ مُهرِ تهماسب توسط نادر و صدورِ فرمان به‌نام تهماسب پس از آن
۱۱۴۱
درگیری با اللهیارخان در نبرد کافر قلعه و نبردِ هرات
۱۱۴۲
پیروزی بر افغان‌های غل‌زایی به‌رهبریِ اشرف افغان در مهماندوست (دامغان)|مهماندوستِ دامغان، نبرد سردره خوار، نبرد مورچه‌خورت و شکستِ وی
آزادسازی و بازپس‌گیریِ اصفهان
پایانِ سلطهٔ افغان‌ها بر ایران
ازدواجِ نادر و رضاقلی با خواهرانِ تهماسب، راضیه بِیگُم و فاطمه بیگم
نبرد زَرگان
جنگ با عثمانی، پیروزی ایران و آزادسازیِ بخش غربیِ ایران از اشغالِ عثمانی
۱۱۴۳
ادامهٔ جنگ با عثمانی
شکستِ عثمانی و فتحِ تبریز
دومین نبرد با ابدالی‌های هرات و محاصرهٔ
هرات
آغازِ نبردِ تهماسب با عثمانی
۱۱۴۴
شکستِ اللهیارخان و تسخیرِ هرات
ادامهٔ نبرد تهماسب با عثمانی و شکست نادر از عثمانی و انعقادِ قراردادِ صلح
عهدنامهٔ رشت میان ایران و روسیه
نکوهشِ قراردادِ صلحِ تهماسب از سوی نادر
نیابت سلطنت
۱۱۴۵
خلعِ تهماسب از سلطنت و جانشینیِ عباس سوم
نیابتِ سلطنتِ نادر
درگیری با بختیاری‌ها و زندها
ادامهٔ جنگ با عثمانی از سوی نادر
۱۱۴۶
شکستِ ایران از عثمانی
ادامهٔ جنگ با عثمانی و پیروزی ایران
نبرد با شورشیانِ بلوچ
تولدِ شاهرخ، نوهٔ نادر
۱۱۴۷
جنگ در قفقاز
عهدنامه با روسیه
پادشاهی
۱۱۴۸
شکستِ عثمانی در قفقاز
بازستانیِ همهٔ سرزمین‌های غربی و شمال غربی، سرکوبِ شورش‌های داخلی و بازگردانیِ مرزهای ایران به پیش از حملهٔ افغان — به‌جز قندهار — تا میانهٔ سال
شورای مغان
پادشاهیِ نادرشاه
مذاکره با عثمانی و امضای معاهده
۱۱۴۹
محاصرهٔ قندهار
۱۱۵۰
سقوطِ قندهار و تخریبِ ارگِ غل‌زایی
تسلیم شدنِ حسین سلطان
پایانِ بازپس‌گیریِ سرزمین‌های ازدست‌رفته از زمانِ سلطنتِ شاه سلطان حسین
درخواست از هند برای عدم پناه‌دهی به افغان‌ها
۱۱۵۱
لشکرکشی به سوی هند
نبرد تنگه خیبر
نبرد کرنال
فتحِ دهلی
۱۱۵۲
ابقای محمدشاه به‌عنوان پادشاهِ هندوستان
حرکت به سوی کابُل
فتحِ توران
۱۱۵۳
آغاز مجموعه‌ای از حملات در قفقاز علیه داغستانی‌ها
سوءقصد علیه نادرشاه و اتهام به رضاقلی میرزا
کور کردنِ رضاقلی میرزا به‌فرمان نادرشاه
۱۱۵۴
ادامهٔ حملات در قفقاز علیه داغستانی‌ها
تمرکز روی ایجاد نیروی دریایی و ساخت کشتی در بوشهر
۱۱۵۵
ادامهٔ حملات در قفقاز علیه داغستانی‌ها
۱۱۵۶
ازسرگیری درگیری‌ها با عثمانی
شورش در اَستَرآباد، شیراز، خوارَزم و خیوه
۱۱۵۷
ادامهٔ درگیری با عثمانی و پیروزیِ ایران
۱۱۵۸
توافق با عثمانی
۱۱۵۹
بازگشت به مشهد و کلات
شورش در سیستان
عهدنامه با عثمانی
۱۱۶۰
قتل در ۱۱ جمادی‌الثانی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: sa_na
بالا پایین