جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اشعار درحال تایپ {نایار} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار و دکلمه کاربران توسط Me~ با نام {نایار} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 85 بازدید, 8 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار و دکلمه کاربران
نام موضوع {نایار} اثر •عسل کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Me~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Me~
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4
به نام خداوند فکر و خیال
نام مجموعه: نایار
ژانر: تراژدی
شاعر: عسل
قالب: غزل
دیباچه:

شبی واژگونه‌ست از اخترانِ نحیفم،
که در پرسه‌ی وهم، به نایار حریفم...

دل از آفتابِ اساطیر برگشته‌،
نشسته‌ست در سایه‌ی طبعِ خَفِیفم...

تو را در صَدارتگهِ فَردِ موهوم،
نگاریده‌ام با خیالِ لطیفم...

چه دانی تو از ژرفنای شبستان؟
که من در ضمیرش غریقی صَریـفم!

کجا بودی‌ای فتنه‌ی شَطّ و هورم؟
که در سَدره‌ی چشم، خالی شَرَیفم...

هُبوطِ نگاهت، بلاغت شکسته‌ست،
و من در بلندی، شکسته حَریـفم...

 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4

با سلام.
شاعر عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن
آثار خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ اشعار قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید:
[قوانین اشعار در حال تایپ]

پس از گذشت ده پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[درخواست نقد اشعار]

پس از ارسال پانزده پست می‌توانید درخواست جلد برای اشعار خود دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد اشعار]

پس از گذشت پانزده پست می‌توانید درخواست تعیین سطح برای اشعارتان بدهید:
‌[تاپیک درخواست تگ]

در صورتی که نمی‌خواهید به نوشتن اشعارتان ادامه دهید و یا سوالی دارید در این تاپیک اعلام کنید:
[تاپیک پرسش و پاسخ تالار شعر]

اگر اشعارتان به پایان رسید در این تاپیک اعلام کنید:
[اعلام پایان اشعار کاربران]


شاعران دقت کنند در صورتی که دو ماه تاپیکشان آپدیت نشود تاپیک بسته می‌شود.

●با آرزوی موفقیت شما
[ مدیریت تالار شعر]
 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4

ز بستر برون آمد آن خوابِ خاموش،
نگاهم ‌شکفت از سکونی فراموش...

صدا داشت، اما نمی‌شد شنیدن،
شبیهِ تَجلّی میانِ دو خاموش...

هزار آینه در سرابم درخشید،
ولی ماهِ معنا، در آن‌ها نبودوش...

زلالی، که از شَرزِ شب‌تاب می‌ریخت،
دل از هرچه نام است، می‌کرد مدهوش...

دهان وا نکرد، اما آهش شنیدم،
که در واژه‌هایش، هُبوبی شُد افروش...

مرا دید و رفت از گذرگاهِ واهم،
نه چون باد، که چون «تجلّیِ مَدهوش»...
 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4

دلم را به محرابِ وهم آویختم،
به تسبیحِ یک عشقِ مستور، گریختم...

تو بودی، ولی در نُمازِ مناجات،
شبیهِ سرابِ سَنا، خیره ریختم...

لبت، ذوق‌النّفسم، نگاهت، وصیفم،
در آغوشِ غُنجی، که خود را ندیدم...

نه گفتم، نه رفتم، نه برگشتم از تو،
که در حضیضِ هُوَیّٰم، به «ما» دل سپردم...

به خُمخانه‌ی خویش، مُدامم، ولیکن
فقط از سُلافِ خیالِ تو خوردم...

در آیینه‌ها، شُعاع‌المَجازت
نشانم ندادند، و بی‌تو سپردم...

 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4

برو، ای رُبابِ سُروش‌آفرینم،
که من خسته‌ام از نُفوسِ دُهینم...

به او بر رسان مَضامینِ مبهم،
که در کُهرتابِ جنون آرمینم...

بگو: خوابِ او شد مُهیّا به وهمم،
که با ساغرِ صَمت، پُر از آتشینم...

منم جامِ مُهرآفتابِ دل‌آزار،
که نوشید و رفت و نشد در جبینم...

زلالش، چو تکوینِ آیاتِ پنهان،
که در سِرِّ الف‌ها، شکستم یقینم...

مبادا دمی بی‌خبر باشد از من،
که من در بُعادِ خُفایا کمینم...

 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4
تو را در تجافیِ تکوین گم‌کرده بودم،
میانِ تناهیدِ تقدیر، خم‌کرده بودم...

لبت را تجلّیِ سُکرِ ازل دیدم اما،
به جامِ سُلافِ فَراقت دلم سرده بودم...

چه بُرهانِ خاموشیِ مِی‌زده‌ای تو،
که در مَجازاتِ معنای تو مُردم به گَردم...

صدات، سماعِ شعورِ شکستِ دعا بود،
نگاهت، هزیمت‌سرودِ شبِ فرده بودم...

نخوابیده‌ام جز در آغوشِ اَوهام،
نه‌آسوده‌ام جز به وَجعِ تمهّد...

منم کِتابِ مَحوّاتِ غیبت،
که هر برگم از سُطورِ تَصَهّد...
 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4
رسیدی؟ تویی؟ یا تجسیمِ وسواس؟
سَلاله‌ی سوگِ شب و شامِ احساس...

دهانت، شبیهِ مَجازاتِ مهتاب،
صدایت، پُر از بُهتانِ اِخلاص...

چه آوردی از او؟ فقط یک تبسّم؟
فقط بَرگِ نیّت؟ فقط خاکِ احساس؟

به من خیره‌ای با هُجومی تباه،
که در مَهابادِ هُرّاسم، هراس...

بگو: او کجاست؟! به تأویلِ دیدار،
بیاویز بر من عذابِ التماس...

من آنم که با تَجَلّیِ پندار،
نهان گشته در آیه‌ی بی‌قیاس...
 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4
به خُشکای پیکر، قسم می‌خورم من،
که برگشت، اما به تاویلِ فَقدم...

تنش را طوافِ تَهی‌زیستن برد،
شبیهِ سُرودِ خموشی به بعدم...

نه فریاد، نه ناله، نه اشکِ گُلگون،
فقط چشمِ مُنکِر، فقط نَفْسِ سَقْمم...

لبش بسته، چون مُهرِ مصحف به آتش،
ولی بویِ سَغزینِ ایمان به بَدَم...

رسیده‌ست، آری... ولی چون سَمومی،
که در کُنهِ جانم شِکَفت و نَشَد کم...

به خاکش نشستم، به دامانِ خلوت،
شدم قاریِ نَفْلِ فُتورِ قَدَمم...
 
موضوع نویسنده

Me~

سطح
1
 
[ارشد ادبیات]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,397
14,463
مدال‌ها
4
تو رفتی، و من با ضَمیرِ تَفحّص،
نشستم کنارِ سُطورِ تَنَفّس...

صدای تو از شَرَفناکِ سُکوت،
می‌آید، چو تَوسُّل به وَجه‌النُّفوس...

لبت را به یادم، وِسادَت‌فروز است،
که آتش گرفت از طُهارت به کابوس...

دلم در هُویداتِ آتش‌گزینت،
شبی شد پُر از اِنفِطارِ عَکوس...

مگر می‌شود از تَجَلّی نپُرسید،
اگر زهر نوشی ز مِسکاتِ ملموس؟...

به خاکِ حضورت، نشستم چو سجده،
که برخاست از آن خاک خَطِّ مَحبوس...

و آنگاه، در چشمِ من، سوخت آرام،
طَریقت‌نگارِ شُعاعِ خسوف...
 
بالا پایین