دلنوشته {نغمه‌های دل} اثر •مهرداد معتمدالسادات کاربر انجمن رمان بوک•

[مهرداد معتمدالسادات]

عنوان: نغمه‌های دل
نویسنده: مهرداد معتمدالسادات
ژانر: اجتماعی
ناظر: @سپید
مقدمه :
در دل هر انسانی، دنیایی از احساسات نهفته است.احساساتی که گاهی آرام و گاهی طوفانی، همچون فصل‌های متغیر زندگی، در جان ما جریان می‌یابند.
این مجموعه دلنوشته، بازتابی از همین جهان درونی است.صفحاتی پر از لحظه‌های بی‌پایان، مناسبت‌های به یادماندنی، و اتفاقاتی که هر یک، رنگ و بوی خاص خود را دارند.

 

[DLNZ]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[مهرداد معتمدالسادات]

از نخستین پرتوهای طلایی آفتاب در صبح بهاری، تا آرامش بی‌کران شب‌های زمستانی. از شور و شادی جشن‌ها و دیدارها، تا سکوت معنادار خلوت‌ها.
هر کدام داستانی دارند که از زبان قلب به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند.

 

[مهرداد معتمدالسادات]

نغمه‌های دل، همچون باغی است پر از گل‌های رنگارنگ احساس، که هر خواننده‌ای را به گشت و گذاری در مسیرهای پیچیده و زیبای روح دعوت می‌کند.
امیدوارم، این دلنوشته ها، پنجره‌ای باشند به دنیای درونی من و شما، جایی که همه ما می‌توانیم بدون ترس از قضاوت دیگران، خود واقعی‌مان باشیم.
***

 

[مهرداد معتمدالسادات]

بهار، عطسه‌ها و لبخند
زمانی که طبیعت ازخواب زمستانی بیدار می‌شود و همه چیز دوباره جان می‌گیرد، روزهایی نو فرا می‌رسد.

 

[مهرداد معتمدالسادات]

درختانی که تا دیروز خشک و بی‌برگ بودند، حالا لباس‌ هایی زیبا از برگ‌های سبز، تازه و آراسته به شکوفه‌ های گوناگون می پوشند و گل‌ها یکی پس از دیگری باز می‌شوند و بوی خوش بهار را در هوا پراکنده می‌کنند

 

[مهرداد معتمدالسادات]

اما این فصل برای ما به معنای اجرای یک مأموریت طبقه‌ بندی شده برای خرید لباس نوروزی است. فروشنده‌ها لباس‌هایی را به ما می‌فروشند که انگار در کارخانه‌های مخفی و اسرار آمیز تولید شده‌اند.

 

[مهرداد معتمدالسادات]

این لباس‌ها به نظر می‌آیند که از دوره‌های تاریخی دیگری به زمان ما سفرکرده‌اند.مثلاً یک تی‌شرت نظرم را جلب کرد که روی آن نوشته شده بود : «پادشاهی ایران»،گویی از دوره تاریخی ساسانی وارد زمان زندگی ما شده است!

 

[مهرداد معتمدالسادات]

بگذریم ! گفتم سفر؟ این تغییرات همگانی باعث می‌شود که وسوسه مسافرت مثل یک ویروس همگیر شود. درنتیجه، جاده‌ها به یک پیست مسابقه تبدیل می‌شوند و ماشین‌ها درالمپیک ترافیک، به یک نوع رقابت می‌پردازند.

 

[مهرداد معتمدالسادات]

کسی که اول به مقصد برسد، به عنوان قهرمان ترافیک انتخاب می‌شود. گاهاً دراین رالی پرشور شاهد اخلاق غیر ورزشی هم هستیم. مثلاً، درترافیک نوروزی، ماشین‌ها، بامانورهای محیرالعقول به یکدیگر حمله می‌کنند! اما من، دراین میان،گویی بافصل‌ها قراردادی دارم.