آنگونه که از تحلیلهای بزرگان ادب فارسی و عربی برمیآید، در تمام این دورهها تکیهبر نقد آثار منظوم بوده است و کمتر کتابی در نقد آثار منثور تدوینشده است. هرچه هست در یکی دو فصل از کتابها و لابهلای نوشتههای پراکنده خلاصه میشود. «چهارمقاله» نظامی «عروضی سمرقندی»، «تاریخ وصاف» و مقدمه کتاب «مرزباننامه» از آن جمله هستند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت نقدی که امروز مدنظر ماست، کاملاً با نقد گذشته تفاوت دارد و نقد مؤلف و نقد ذوقی آنگونه که در نقد قدیم مطرح بود، در نقد امروز مطرح نیست.