هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
براي كسي كه اهل كتاب و مطالعه باشد، يافتن ايده و فكر اوليه از بين داستانها،حكايتها، اشعار و سرده ها ، زندگينامهها، مجلات و منابع مكتوب مرتبط با ادبيات كودك و نوجوان بسيار آسان است. علاوه بر منابع مكتوب ادبيات كودكان و نوجوانان، منابع ادبيات شفاهي مثل: " قصه هاو حكايت هاي عاميانه " ، " ضرب المثل "، " ترانه ها و چيستان ها " و هر آنچه كه در گفتار شفاهي مردمان اين سرزمين شنيده و ديده مي شود ،مي تواند ايده و موضوع مناسبي براي طراحي يك نمايشنامه باشد. البته بايد توجه كنيم كه هر قصه و حكايت يا موضوعي ممكن است "قابليت هاي نمايشي " يا دراماتيك نداشته باشد . شايد موضوع براي شنيدن خوب باشد ،امّا مناسب تبديل شدن به نمايشنامه و ديدن نباشد . به هنگام جستجوي طرح اوليه براي نمايشنامه ها بايد سراغ موضوعات و قصه هايي برويم كه جذاب ،بكر و حتي الامكان دست اوّل باشند و قابليت هاي نمايشي داشته باشند.
گاهي نيز ممكن است ايده اوليه بر اساس يك موضوع يا موضوع يا قصه ، توسط نويسنده نمايشنامه تغيير پيدا كند ودر جريان تبديل شدن به نمايشنامه مورد " اقتباس " ، " الهام" يا "باز آفريني" قرار گيرد و يا از تلفيق و تركيب دو يا چند موضوع و حكايت ،يك اثر هنري جديد و خلاق آفريده شود. در هر صورت نويسندۀ نمايشنامه مي تواند در جريان آفرينش هاي هنري يا ادبي كار خوداز منابع مكتوب يا شفاهي الهام گرفته وبر اساس تخيلات و خلاقيت شخص خود ،به آفرينش هنري و ادبي تازه و بديع در حوزۀ نمايش با حفظ امانت و قيد منابع مورد استفاده بپردازد. علاوه بر منابع ادبي ،بعضي "مشاهدات "وقايع و حوادث" روزمرۀ زندگي نيز مي تواند منبع ايده و انگاره براي نگارش نمايشنامه باشد.
يك نويسنده ميتواند با دقتكردن و مطالعه پيرامون حوادث و وقايع زندگي خود و اطرافيانش و محيط ،يا با مراجعه به "خاطرات" و "شاهدات" ديگران وباز نگري در آنها به طراحي يك داستا ن براي نمايشنامه بپردازد. اتفاقاْ وقتي موضوع يا ايده براي نمايشنامه يا هر نوع اثر ادبي از منابعي اقتباس میشود كه ما نسبت به آن شناخت بيشتري داريم ، طبعاً از دقت نظر و موشكافي بيشتري برخوردار شده و همۀ جوانب آن مورد توجه قرار ميگيرد. در حال حاضر چون عمدۀ فعاليت نمايشي در مراكز فرهنگي هنري پيرامون " نمايش عروسكي" چرخ ميزند و نمايشنامهها بايد در خدمت فعاليتهای عروسكي باشند، طبعاً نمايشنامه هاي نگاشته شده نيز بايداز قدم اول و انتخاب موضوع و ارائه طرح با " نمايش عروسكي " همراه و هماهنگ باشند. بدين لحاظ دراينجا اين سؤال مطرح مي شود كه طرح نمايشنامه عروسكي چه تفاوتهايي با نمايشنامه هاي معمولي دارد و داراي چه ويژگيهايي است؟
به طور خلاصه مي توان گفت: در نمايشنامه عروسكي امكانات و قابليتهاي ويژه اي براي طرح حوادث غير واقعي وغير معمول درصحنه وجود دارد كه با نمايشنامه هاي ديگر متفاوت است. اين ويژگيها شامل ابزار و عناصرخاصي است كه قابليتهاي نمايش عروسكي را متناسب با نياز مخاطبان توسعه مي هد. ا زجملۀ اين ويژگيها " تخيل وفانتزي" ( غيرواقعي بودن حوادث ووقايع)، " اغراق وبرزگنمايي" ، " طنز وشوخي" ،" نماد گرايي و ريزپردازي" ،" خلاصه گويي و آهنگين بودن كلام" و.... درجوهرۀ طرح ومتن نمايش است.
گام دوم : " پرورش موضوع " ، " تقویت طرح نمایشنامه الف) پرورش موضوع در نمایشنامه
" موضوع " یا " مضمون " یک نمایشنامه از اهمیت فوق العادهای برخوردار است . موضوعات پیش پا افتاده و مضامین دم دست نمیتوانند جوهره اصلی یک متن نمایشی را به خود اختصاص دهند. موضوع نمایشنامه باید یکی از مسایل مهم زندگی انسانی و مشکلات اساسی سر راه رشد و کمال انسان را مد نظر قرار دهد تا از ماندگاری و تأثیر گذاری عمیق تر برخوردار باشد. بدیهی است که در حوزه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان نیز موضوعات و مسایل مطرح در داستان،شعر یا نمایشنامه علی رغم ساده بودن، ملموس بودن و قابل تجربه شدن، نباید کم ارزش باشند، زیرا ادبیات به ویژه نوع نمایشی و دشوار آن باید در خدمت فرهنگ سازی، تعلیم و تربیت و پرورش فکری مخاطبان قرار گیرد. بنابراین موضوع نمایشنامه مهم است و علاوه بر انتخاب یک موضوع با ارزش ، می بایست تدبیر هنری و ادبی لازم را برای پرورش موضوع و تقویت پایه های اصلی متن نمایشی صورت پذیرد.
" پرورش موضوع " به عبارت ساده و روشن به معنی پر و بال دادن و رشد منطقی و معقول محتوی نهفته در اثر ادبی- نمایشی ( نمایشنامه) است، به طریقی که ارزش و اعتبار آن موضوع یا مضمون بیشتر و برتر شود. به طور مثال ممکن است ما موضوع " حسد " یا " طمع کاری " انسان را در نمایشنامه با هدف نکوهش و سرزنش این صفت زشت و ناپسند انسانی مد نظر قرار داشته باشیم و هدف اصلی ما از پرداختن به این موضوع در نمایشنامه انتقال این پیام به خوانندگان یا بینندگان باشد که : " حسادت بد است و انسان حسود خود را نابود می کند " یا طمع کاری انسان را به فساد و تباهی می کشد. " و.... برای انتقال صحیح و زیبای این اندیشه و پیام به مخاطبان و موضوعات با ارزش دیگری در کلام بزرگان ، احادیث و روایات منسوب به ائمه اطهار یا پیامبران و کتب مقدس آمده لازم است موضوع درست " پرورده " شود و " در جان کلام " جای گیرد و " جان مایه " محکم و قوی پیدا کند.اگر موضوع به صورت سطحی و خام در اثر ادبی – نمایشی مطرح شود و مراقبت لازم برای پرورش آن انجام نگردد، طبعاً میزان اثر گذاری و ماندگاری آن کم شده و ارزش محتوایی اثر کاهش پیدا می کند. بنابراین می بایست از جنبه های مختلف به موضوع نمایشنامه قبل از شروع بپردازیم و نگاه عمیق و همه جانبه به ماجرا داشته باشیم تا موضوع و مطلب اصلی متن با شکل منطقی و مستدل همراه با ظرافت و زیبایی های خاص اثر هنری و ادبی به مخاطبان منتقل شود.
برخی نکات قابل توجه و جوانب مورد نظر در پرورش موضوع نمایشنامه عبارت است از:
1- با ارزش بودن موضوع (مهم بودن - اثرگذاری و تعیین کنندگی آن) 2- فراگیر بودن موضوع (گستردگی و دامنهدار بودن موضوع)
3-منطقی بودن موضوع (با عقل و منطق انسان جور در آمدن)
4- تناسب موضوع برای مخاطبان (قابل درک و یافت شدن)
5- پشتوانه داشتن موضوع(در زندگی انسان – در کلام بزرگان و فرهنگ)
6- بِکر بودن نوع نگاه به موضوع از زاویه خاصی به موضوع نگریستن که نو باشد) ( خلاقیت در موضوع)
7- قابلیت های نمایشی در موضوع (امکان دیده شدن و به نمایش در آمدن موضوع)
8- جاذبه داشتن موضوع (جلب توجه مخاطبان نسبت به موضوع و ماجرا)
9- لذت بردن از درک یا کشف موضوع(به واسطه اثر هنری و درک آن )
10- اثرگذار بودن موضوع ( ایجاد زمینه تغییر و تحول در مخاطبان )
و... .
این نکات مواردی است که در پرورش موضوع نمایشنامه خوب است نویسندگان به آن توجه کنند، قطعاً موارد مهم و با ارزش دیگری نیز در انتخاب موضوع و پرورش آن در آثار نمایش و جود دارد که به وسیله نویسندگان و صاحب نظران در آثار علمی و هنری مربوط به حوزه ادبیات و ادبیات نمایشی بدان توجه شده است. ( با توجه به محدود بودن مطالب در این مجموعه به خوانندگان محترم توصیه می شود که حتماً برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به کتاب های علمی و فنی در زمینه نمایشنامه نویسی، فیلمنامه نویسی و ادبیات نمایشی مراجعه کنند.
ب) تقویت طرح در نمایشنامه چنانچه قبلاً نیز اشاره کردیم ، طرح نمایشنامه، چهارچوب اصلی و اسکلت اساسی پیکره متن است و بار اصلی اثر نمایشی را به دوش میکشد . هر چه طرح نمایشنامه قویتر، مستحکمتر و حساب شده طراحی و تدبیر شده باشد، به همان میزان موفقیت متن در خواندن و اجرا تضمین می شود.
به بیان ساده تر " طرح " نقشه مهندسی ساختمان نمایشنامه است و اگر این طرح و نقشه ، حساب شده و دقیق باشد ما با بنای مستحکم و زیبایی روبرو می شویم که دیدنی و جذاب است.
جهت تقویت طرح نمایشنامه، میبایست به چند نکته توجه کنیم:
1- طرح کلی داستان نمایشنامه (روابط علت و معلولی در طرح)
2- ساختار فنی طرح و عناصر موجود درآن (عناصر ملودرام)
3- ترکیببندی صحنهها و حوادث (حادثه پردازی)
4- توجه به اشخاصبازی و شخصیتپردازی در طرح
5- تعیین زبان نمایشی در طرح و... .
چنانچه قبلاً نیز گفتیم ایده و فکر اولیه طرح نمایشی ما معمولاً دارای یک منبع و مأخذ داستانی و یا ماجرایی واقعی و قابل مشاهده است. وقایع و حوادث موجود در داستان اصلی مورد اقتباس یا انتخاب ما ، باید دارای روابط علت و معلولی منطقی و قابل قبول باشد تا تصنع در آن به وجود نیاید. یعنی آنکه خواننده نمایشنامه یا بیننده به راحتی روابط علت و معلولی حوادث و وقایع مطرح شده را بپذیرد.
" ساختار فنی " یا تکنیکی موفق در طرح نمایشنامه نیز با پیروی از اصول و عناصر ساختار " ملودرام " که رایج ترین روش پرداخت داستان ، نمایشنامه فیلمنامه است ، شکل می گیرد. در طرح می بایست عناصر ساختار ملودرام و جایگاه آن ها دیده شود. این عناصر عبارت است از : مقدمه – حادثه یا بحران- گره افکنی- اوج گیری و نقطه اوج ، گره گشایی ، فرود و نتیجه گیری و پایان که در گام های بعدی آموزش نمایشنامه با توضیح بیشتر آن را به شما معرفی می کنیم .
حادثه پردازی در طرح اصلی نمایشنامه ( چکیده ماجرا و حوادث) باید ترکیب صحیح و منطقی داشته باشد و در پیشبرد متن تأثیر بسزا داشته باشد. ترکیب حوادث به مفهوم تقدم یا تأخر قایل شدن برای سیر حوادث یا زنجیر وقایع در نمایشنامه است و چینش صحیح و کنار هم قرار دادن این حوادث بر اساس ساختار منطقی که قبلاً اشاره شد به تقویت طرح نمایشی شما کمک می رساند. توجه به اشخاص اصلی بازی در طرح یا شخصیت ها و پرسناژهای نمایش و پرداخت مناسب به تقویت اساسی طرح نمایشی میانجامد.
ج) شخصیت ها و قهرمانان
به آدمهای نمایش میگویند. پرسوناژ واژهیاصلی آن است. نمایشنامه ممکن است از یک یا چند پرسوناژ شکل گرفته باشد.نمایشنامههای تک پرسوناژ را منولوگ مینامند. در آن گفتگو برقرار نیست و یک نفر به تنهایی بار داستان را بر دوش دارد. اما دیالوگ مال نمایشنامه های دو یا چند پرسوناژه می باشد. شخصیت را با دو بعد بشناس:
- جسمی: میدانیم که جسم هر آدم، دارای خواصی است که تفاوتهای فردی او را می نماید. چهره، اندام، تیپ. همه به ما کمک میکند تا شخصی را در موقعیت مناسب قرار دهیم؛ در این راستا مطالعهیتیپ شناسی و روانشناسی عمومی و رشد و حتی وراثت، لازم می نماید.
مثال: تو فکر میکنی " ینگ " در نمایشنامهیگوریل پشمالو باید دارای چه ریخت ظاهریی باشد؟
- روانی: بحث روان و روانشناسی از مهمترین مواردی است که نمایشنامه نویس باید بداند.(با این تذکر که روانشناسی بدان معنی که در تصورات عوام رسوب کرده است ، اصلا وجود خارجی ندارد!)پرسوناژ ما از نظر روانی دارای خواصی است که بر خلاف جسم ، باید بهوسیلهی گفتار و رفتارش معلوم گردد. گر چه تاثیر بعضی نا هنجاریهای روانی را در جسم نمیتوان انکار کرد.
عوامل بروز تفاوتهای فردی در این مقوله:
الف – وراثت.
علم ژنتیک را بشناسیم بد نیست؛ چرا یکی عصبی است؟ یکی خوش مشرب؟ چرا یکی باهوش و یکی خنگ ؟و... .
ب- محیط.
یا همان تربیت که شامل خانواده و مدرسه و دوستان و ... میباشد .اعتراف میکنیم که در شکلگیری یک پرسوناژ بیاثر نیستند.
قهرمانان و اشخاص تعیین شده در متن نمایشی که عامل حوادث و وقایع هستند یا حوادث و وقایع بر آنها استوار میشود، نیز میبایست با دقت بیشتری در طرح اصلی قرار گیرند و نقش هر یک با محاسبهای مشخص تعیین شود. بدین ترتیب شخصیتهاینمایش واقعی، ملموس و منطقی به نظر میرسند. در خصوص شخصیتپردازی در نمایشنامه نیز در گام های بعدی بیشتر گفتوگو خواهیم داشت. و آخرین مطلب در تقویت طرح، تعیین زبان نمایشی جذاب در طرح است. اگر متن شما برای کودکان تنظیم می شود، ممکن است زبان شخصیت ها به صورت آهنگین، شعر و نظم یا نثر در نظر گرفته شود و یا ترکیبی از نثر و نظم ، و یا ممکن است اصلاً دیالوگ و گفتگو یا تک گویی ها (مونولوگ) در طرح شما نقش کمرنگ تری پیدا کند، در هر صورت استفاده از زبان مناسب نمایشی در طرح و پیش بینی نحوۀ استفاده از زبان گفتاری و نوشتاری نیز به تقویت طرح مدد میرساند.
بسمه الله النور🌱
متن نمایشنامه یکی از مهمترین ارکان تشکیلدهنده نمایش است. نمایشی یافت نمیشود که متن نداشته باشد. متن صرفاً بیان کلمات توسط بازیگران نیست. همینکه آنها بدون استفاده از کلام داستان یا مفهومی را به تماشاگر منتقل کنند از متن استفاده کردهاند. تاریخچه متنهای ماندگار نیز مانند خود نمایش به یونان باستان بازمیگردد.
همه به جز آنهایی که ضایعات مغزی شدید دارند، قادر به فکر کردن هستند. برای نوشتن یک نمایشنامه نخست نیاز به یک طرح است که این طرح بوسیله فکر صورت می گیرد فکری که میتواند جنبشی را به حرکت درآورد و یا مریضی را درمان نماید. فکری که حاصل میشود یک طرح خام است که میتواند داستان، فیلمنامه و یا نمایشنامه شود، این طرح فکری وقتی در راستای ساختار نمایشی قرار میگیرد تبدیل به یک نمایشنامه میشود اما این طرح ما باید آموزنده، هدفمند، همراه با نوآوری، تصویرسازی زیبا و در راستای نیاز فرد و جامعه باشد .
ساختمان نمایش ما باید دارای استحکام باشد و با کوچکترین تلنگری فرو نریزد و برای استحکام آن از شیوه صحیح نمایشنامه نویسی استفاده شود.
نباید با داستانهای گنگ مردم را سر درگم کرد. یادمان باشد برای خود نمینویسیم، برای مردم مینویسیم بنابراین طوری بنویسیم که مردم آن را بپسندند.
گفتگو در نمایشنامه که رکن اصلی را تشکیل میدهد و همانند دانههای زنجیر ارکان ساختمان نمایش را در دست میگیرد باید دارای استحکام باشد و با کوچکترین لغزشی فرو نریزد. گفتگوها باید کوتاه و به دور از الفاظ پیچیده باشد، در روی صحنه نمایش با دیالوگهایطولانی سخنرانی نکنیم و از طرفی شعار هم ندهیم. دیالوگها شیرین و محاورهای باشند.
وقتی طرح خود را آماده کردیم، باید داستان آن را همچون یک اجرای واقعی در ذهن خود پیاده کنیم و خود را به جای تماشاگران قرار بدهیم تا به ضعف و یا قوت آن پی ببریم.
حال برای اینکه طرح خود را ساختار نمایشی ببخشیم باید مراحلی را طی کنیم. این طراحی نخست با مقدمه آغاز با شخصیت پردازی، گره افکنی، دلهره، درگیری، اوج ادامه و با نتیجه به پایان می رسد.
برای نوشتن یک نمایش هفتمرحله را درنظر میگیریم:
1- مقدمه: دادن اطلاعات لازم مانند شناسنامه شخصیت و پرداختن به روابط او
2- گرهافکنی: در این بخش هنگامیکه قصد شخصیت نمایش مشخص شد، ایجاد گره و ستیز بر سر راه او نمایش را به پیش میبرد.
3- درگیری و ستیزه: با خلق شخصیتهایی متضاد و قصد مشترک این حالت بوجود میآید. البته این درگیری بر دوگونه با خویشتن و با انسانهای دیگر یا عوامل بیرونی است.
4- دلهره: از اجزای ساختمان نمایشنامه نیست. بلکه مجموعه سوالاتی است که تا قبل از پاسخ در تماشاگر ایجاد دلهره میکند.
5- نقطه اوج: هنگامی است که نتیجه همه درگیریها مشخص میشود.
6- گرهگشایی: درگیریها بهپایان میرسد و به اصطلاح تمام گرهها باز میشوند.
7- نتیجه نهایی: گرهها باز شدهاند. ماهیت همهچیز مشخص است. هیچ ابهامی در ذهن تماشاگر وجود ندارد.
ایده نوشتن یک نمایشنامه میتواند منابع مختلفی داشته باشد. گاهی ایده یک نمایشنامه از اتفاقاتی که برای نویسنده بوجود آمده است ظاهر میشود. در این موارد نویسنده با علم و آگاهی و اشراف کاملی که بر موضوع دارد و با بررسی دقیق و همهجانبه آن شروع به نوشتن نمایشنامه میکند. گاه تمام داستان عیناً نقطه به نقطه مانند داستان اصلی است و گاهی نویسنده فقط به سوژه وفادار میماند.
گاهی اوقات تجدید نظر و تفکر در باره مسائلی که ساده از کنار آنها میگذرید سبب خلق نمایشنامهای جدید میشود که طبیعتاً موضوعی جسورانه خواهد داشت. چراکه به بیان مطلبی پرداخته شده است که برای ما امری کاملاً عادی و پیشپاافتاده تلقی میشود.
اما در اکثر مواقع نویسنده با الهام از زندگی دیگران قلم را برداشته و نمایشنامهای را مینگارد که براساس بخشی از زندگی اطرافیانش است. در اینگونه از نمایشها معمولاً دست نویسنده بخاطر درگیری عاطفی کمتری که با موضوع دارد قضاوت بهتری وجود دارد و نویسنده بهتر میتواند از همه جهات موضوع را بررسی کند و بیطرفانهتر متن خودرا بنویسد.
گاهی هم بیان حوادث و اتفاقاتی که برای افراد مهم پیش آمده در قالب یک زندگینامه عنوان میشود و در واقع کل زندگی یک فرد تأثیرگذار بهصورت متن نمایشی درمیآید.
برداشت آزاد از مطالب روزنامه و حوادثی که نقل شده است نیز یکی دیگر از منابعی است که میتواند به نویسنده کمک کند.
مسئله مهمی که در نوع نگارش متون نمایشی وجود دارد همانا نحوه کشمکش در نمایشنامه است. کشمکش انواع مختلفی دارد که در این فرصت به آنها میپردازیم:
1- آدمی برضد طبیعت... از بارزترین نمونههای این نوع داستانها (رابینسون کروزوئه) است.
2- آدمی بر ضد سرنوشت... ادیپ شهریار
3- آدمی بر ضد آدمی
4- آدمی بر ضد خود... هملت
5- آدمی بر ضد جامعه... دشمن مردم 6- جامعه بر ضد اجتماع... در اعماق اجتماع