جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مطالب طنز هالووین | نفرین پیتزای سرد

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط ZAHHRA با نام هالووین | نفرین پیتزای سرد ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 58 بازدید, 7 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع هالووین | نفرین پیتزای سرد
نویسنده موضوع ZAHHRA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ZAHHRA
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6


"اختصاصی اینجانب"
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
هالووین بود. خیابون‌های شهر کوچیک Maple Hollow پر از نور نارنجی، صدای خنده‌ی بچه‌ها و بوی کدو بود، اما توی آپارتمان شماره‌ی سیزده، پسر جوانی به اسم Ethan Miller قرار بود بزرگ‌ترین اشتباه زندگیش رو مرتکب بشه. ایتن از اون آدم‌هایی بود که همیشه می‌گفت:
«روح؟ شیطان؟ بابا اینا همش خرافاته. تنها چیزی که واقعیه، قهوه‌س و پیتزا.»
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
برای همین تصمیم گرفت جشن هالووینی بگیره و ثابت کنه از چیزی نمی‌ترسه. چراغ‌ها خاموش، شمع‌ها روشن، یه کدو با صورت خندان به اسم Sir Smiley وسط میز… . همه‌چی عالی پیش می‌رفت تا وقتی که پیتزا سرد شد. ایتن رفت سمت یخچال، در رو باز کرد، و یه صدای عجیب شنید:
«بالأخره… یکی اومد!»
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
اولش خندید. فکر کرد دوسته‌اش شوخی می‌کنه، ولی صدا از داخل جعبه‌ی پیتزا می‌اومد. وقتی جعبه رو باز کرد… یکی از پپرونی‌ها پلک زد. ایتن گفت:
«آره، حتماً. پیتزای زنده! خیلی بامزه‌س!»
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
ولی همون موقع صدای خش‌خش و بخار از پیتزا بلند شد و یه خنده‌ی کش‌دار، مثل پنیر داغ، اتاق رو پر کرد. بعد اون صدای خفه‌ی آشنا از سمت میز اومد:
«بهت گفته بودم از Hell’s Kitchen سفارش ندهی…» 🎃
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
کدوی Sir Smiley حرف می‌زد!
ایتن عقب پرید، ولی در یخچال خودش بسته شد. روی در با سس قرمز نوشته شده بود:
"Eat or be eaten."
نورها خاموش شدن. شمع لرزید. صدای خنده‌ی پیتزا با صدای زوزه‌ی باد یکی شد.
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
صبح روز بعد، پلیس درِ آپارتمان رو باز کرد. اتاق تمیز بود. هیچ اثری از ایتن نبود، فقط یه کدوی جدید وسط میز نشسته بود… با یه لبخند بزرگ و یه تکه پیتزا توی دستش. 🍕✨
 
موضوع نویسنده

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
3,027
16,383
مدال‌ها
6
نتیجه‌ی اخلاقی:

هیچ‌وقت پیتزای سرد رو تو شب هالووین گرم نکن… چون بعضی غذاها، خودشون میان سراغت. 😏
 
بالا پایین