جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته [هو گویک] اثر •ریحانه کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ریحانا۲۰ با نام [هو گویک] اثر •ریحانه کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 423 بازدید, 30 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع [هو گویک] اثر •ریحانه کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ریحانا۲۰
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ریحانا۲۰
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
عاشق که می‌شوی قشنگ می‌شوی. قشنگ مثل روزهای آفتابی، روزهایی که آفتاب می‌آيد و هوا برای ديدن داغ می‌شود. بعضی وقت‌ها در خیال‌مان دنبال واقعیت‌هایی می‌گردیم، واقعیتی که در رویا برای‌مان به حقیقت می‌پیوندد، واقعیتی از آرزوهای رنگی، آرزو‌هایی از جنس خدا، آرزوهای پاکی که پاکی‌اش دامن‌گیر افرادی می‌شود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
افرادی از جنس من، افرادی از جنس تو، افرادی از جنس او، افرادی از جنس دیگری. بیایید بشتابیم به سمت بی‌قراری‌هایمان. بیایید این رویا را به صفر برسانیم. بیایید رویا را به واقعیت تبدیل کنیم و آرزو را به جنس حقیقت تبدیل کنیم. حقیقتی از جنس خدا، از جنس عشق‌، ما می‌توانیم همه چیز را به جنس پاک خدایی تبدیل کنیم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
من، تو، او، دیگری با هم رویا را تمام می‌کنیم. بغضم می‌شکند و اشک‌هایم روانه می‌گردد. قلبم می‌شکند و مغزم دیوانه می‌گردد. اصرارهای مکررم به گوشت می‌رسد و دست‌آویزی برای خنده‌ات می‌شود. مثل پا گذاشتن روی یک برگ خشکیده، غرورم را زیر پا می‌گذاری و له می‌کنی. هق‌هق من موسیقی‌ می‌شود که تو با آن هی لبخند می‌زنی و جان مرا می‌گیری.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
هر چند تلخ است این کارت؛ اما لبخندت آن قدر زیباست که باعث تضادی بین اشکِ توی چشمانم و لبخند روی لبم می‌شود. تضادی که گویای لذت من از لبخندت و عذاب من از درد قلبم است. دست‌هایم را مشت می‌کنم تا نگه‌ت دارم. اما تو خاری در دست بی‌نمکم فرو می‌کنی که بی‌هوا دستم را باز می‌کنم و تو هستی که از دستم می‌روی و از جلوی چشمانم می‌افتی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
مغزم آشوبی بر پا خواهد کرد که نمی‌توانم تحملش کنم. دوری از تو سخت است. سخت‌تر از کندن کوه، سخت‌تر از آوارگی‌های پس از زمین لرزه... اما آسان‌تر از گریه کردن‌های من است. آسوده‌تر از بی‌خوابی‌های شبانه است. کاش می‌‌ماندی تا کوه را در سه شب برایت پودر کنم. کاش بمانی تا این خانه‌ی تنهایی را بلرزانم و فرو ریزم. خانه‌ای دو نفره از عشق بسازیم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
اما تو می‌‌روی و هرگام که برمی‌داری، امیدم رفته‌رفته، ذره‌ذره، قدم به قدم می‌رود... نرو! همراهم بمان؛ تا ابد، تا همیشه بگذار عشقی ابدی داشته باشیم. نگاهمان به سنگ قبر مشکی که، با خطوط سفید رنگ اسم آرامم حکاکی شده بود کردم و گفتم:
یادگاری واسه‌م گذاشتی کہ بهم امید میده. برای زندگیه بدون تو من و آهو رهسپار آینده می‌شیم‌، آینده‌ای بدون تو، فردایی بدون تو و من منتظرم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
منتظر روزی کہ دوباره به تو برسه کافه‌های تعطیل، خیابان‌های یک‌طرفه‌، کوچه‌های بن‌بست، هوای آلوده. ساعت‌ها خوابیده است. شاخہ‌های گل که روی دست کودکان سر چهارراه باد کرده‌اند و واژه‌هایی کہ خفه‌ات می‌کنند. این شعر نیست، سکانسی‌ست از یک شهر بدون" تو" فردایی بدون تو، وجود هیچ‌ک.س غم‌ها را از بین نمی‌برد اما کمک می‌کند با وجود غم‌ها محکم بایستیم. درست مثل چتر که باران را متوقف نمی‌کند، اما کمک می‌کند آسوده زیر باران بایستیم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
ابرها به آسمان تکیه می‌کنند. درختان به زمین و انسان‌ها به مهربانی یکدیگر. گاهی دل‌گرمی یک نفر، چنان معجزه می‌کند که انگار خدا در زمین کنار توست. دلم سوخت واسه‌ی احساسی که پای تو هدر کردم. دلم سوخت که تو بودی و اما من باتنهایی سرکردم دلم سوخت واسه‌ی قلبی که عاشقانه دست تو دادم. واسه‌‌ی عمری که سوزاندی ولی باز نرفتی از یادم. سوخت، دلم سوخت، دل دیگر تنها باش و بسوز.
 
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
دیگر چشم به در ندوز؛ آخر اون دیگر پیشت نمی‌آید. رفت دیگر، فکر چشمانش نباش. دنبال خنده‌هایش نباش. او دلش دیگر تو را نمی‌خواهد. توی خواب و خیالم هنوز دستات رو میگیرم. میدانم که نمیای ولی من برایت میمیرم. همه‌ی احساس و قلبم توی دستای تو گیر کرده. می‌خواهم رها شوم. از تو، عشقت دلم نمی‌رود. دلم سوخت واسه‌ی قلبی که عاشقانه دست تو دادم. واسه‌ی عمری که سوزاندی ولی نرفتی از یادم‌. دلم سوخت، دلم سوخت.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
666
6,611
مدال‌ها
2
ای دل دیگر تنها باش و بسوز. دیگر چشم به در ندوز. او دیگر پیشت نمی‌آید. رفت تا دیگر فکر چشمانش نباشد. دنبال خنده‌هایش نباش. او دلش دیگر تو را نمی‌خواهد. دل؛ دیدی تنهایت گذاشت و رفت. غم‌هایت گذاشت و رفت‌. اه دوست نداشت و رفت. رفت اما عکس‌هایش هنوز کنارم هست. فقط تنهایی یارم هست. ببین توی صدام غمه ولی درکی نمی‌کنی.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین