جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده [وشت و مودت] از «ممد صنوبر کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط ممد صنوبر با نام [وشت و مودت] از «ممد صنوبر کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,256 بازدید, 31 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع [وشت و مودت] از «ممد صنوبر کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع ممد صنوبر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ممد صنوبر
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
بیامد آن وفا را که دختر نام زیبا
کند آن اشتهارش نکو باید به دل باز
نگار است شهرت عام،
که دل آرا در آید
بگویم من ودادی کند نامش ماتیلدا
میان شیفته‌ی دل
صفوتی بود به هوشیار
مرا از نام نیک‌اش بگویم من چو خوش حزن
تحیر رزم و وغا میان شمس و واله،
به مهشیدحسرت او به کیهان دلبر دور
مگر وامق نباشد شباب را ساحر او
به مسرور و به مطبوع ملامت دست و پیدا
رها گشتم به عنوان
تذبذب مسـ*ـت و شیدا.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
میان شهر عاشق جوانی بود رعنا
ز آوازه برین است،
که دنیا شمع و مستان
مرا مجنون همین است به نغمه باز گویم
که خوش بود و زبان زد
به مانند عطر و عنبر.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
بگویم آن صبا را که آورد نام شیفته
بگفتش محشر دل،
صفا است دلبر مهر
که عادت می‌سراید نوا را مسـ*ـت و وامق
ز گلگونه همان است
که ما را شاهد و خام
بگفتم، تو بگو هی چو راوی نام عاشق
مرا تابی نبود
بگو ای ناقل دل،
بگفتش نام مفتون کند دلدادگان را
زبان زد گفته بودند
که نامش آن ریچاردش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
که لکن دیر بودش به دستش حلقه زر
رسیدن باز نیک است به رویت شادمانی
نسیما؛ ای خدایا
رسان آن عاشق و بس
که معشوقی کمین است بگیرد دست دیگر
به ناز و عشوه مستان بگیرد صحبت جان
نگار است آن ماتیلدا چه اطوار است ریچاردش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
بگویم من چو نیک است، که داستان‌اش همین است
رسیدن چون دریغ بود
به صعبه وانهاند
که گلکار بدین است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
بگفتا دل وجودش که مس باشد ز عشقی
به نهر و رود و بحری
نگاه دل برآید
به شاد و مسـ*ـت و محظوظ
دریغش وانهاند
که مرئی شد ز مستان
هوای خوش به دیدار.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
به عشق آن ماتیلدا که مصحف بر چو طومار
به توتیوار شیدا به صلح و رقص و رعنا
بیان عشق آن بود
که عاشق بر رسد باز
به معشوقش که قبله
ولکن چو تو دانی
که عشق حالا همین است
تحسر بایدی بود
که آفاق‌اش ازل را
به محشر گوهر ناز به گیتی شهرت خاص
بگویم من چو نازا دل بردی به خوشوقت
صفایش محکم توست
دل و دلبر ماتیلدا
که عاشق آن ریچاردش به نغمه می‌سراید
بگوید در عطش من،
به ساقی جام و می هم
دو دیوانه برقصد دو شیدا هم که آید
که مجلس کی رسد باز دو خوشدل جان برقصند
برآید روز روزان که آمد چون به خیزان
رسیده وصل خورشید قمر را شاهد و ناز.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
به یک‌بار بگویم، ضیافت دل به رعنا
بزد جان عظیمی
هیاهو پر به دیدار
بگفتش حال ای دل که بزمی رو به رو است
به لندن گفته بودند
که آذین بر جمالش
ببندند کوی و میدان که جشنی در قریب است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
میان شهر زیبا، تبسم شد که حالا
بیایند آتش عشق
زبان زد قیل و سورش
به پا است عیش و نوشی
ز عامه هر که دعوت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,610
مدال‌ها
2
صفا را شمس گوهر، که دلدار و به محشر
که بودش یوم جانی
کواکب رقص و مستش
دل و یارا به جانم ابهت بود نیک است
دو مخبط چون بیایند بسازند آن بساطش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین