- Feb
- 2
- 36
- مدالها
- 2
نام رمان: وقتی که یک اشرافزادهی خونآشام شدم
نام نویسنده: فقط یک هوس سست و تنبل
ژانر: فانتزی، خونآشامی، ماجراجویی
خلاصه:
پدرام به طور اتفاقی وقتی داشته با گوشیش رئیس مرحله آخر یک سیاهچال بازی رو شکست میداده از پلهها میوفته و وقتی چشماشو باز میکنه و خودشو تو آینه میبینه، به یه چهرهی آشنا و ناآشنا برمیخوره!
فقط چرا اون چهره خیلی شبیه رئیس خونآشام داخل بازیه؟!
نام نویسنده: فقط یک هوس سست و تنبل
ژانر: فانتزی، خونآشامی، ماجراجویی
خلاصه:
پدرام به طور اتفاقی وقتی داشته با گوشیش رئیس مرحله آخر یک سیاهچال بازی رو شکست میداده از پلهها میوفته و وقتی چشماشو باز میکنه و خودشو تو آینه میبینه، به یه چهرهی آشنا و ناآشنا برمیخوره!
فقط چرا اون چهره خیلی شبیه رئیس خونآشام داخل بازیه؟!