- Jul
- 1,274
- 3,390
- مدالها
- 7
چهارچوب فلزی و اجری. قالی. پنجره. ادمهای داخلش... تناسب اینها یک ساختار خوب می افریند
اگر اینها را سر هم بریزی و نتوانی شکل منظمی به انها دهی ؛ می شود انبوهی از اجسام و آدمها.
داستان هم همینطور است.
اگر عناصر داستانی مثل روایت ؛حوادث ؛علت حوادث ؛ کارکترها ؛دیالوگ ها ؛نقاط عطف ؛ سکوت و خلوت شخصیت ها ؛ شخصیت پردازی ؛ فضا دهی برای بروز حوادث ؛ ریتم یا ضرب آهنگ داستان ؛ لحن ؛ تردید ؛ پایان بندی بر سر جایش ننشیند ؛ شما انبوهی از آجرها و در ودیوار و کارگر و بنا را روی هم ریخته اید .
داستان را مثل یک اتاق فرض کنید. مثال اطاق
اگر در یک اطاق سی نفر را بچپانید تن با یک بی قاعدگی داده اید.
از من درباره طرح داستان می پرسند.
طرح یعنی اول و وسط و آخر داستان برایتان معلوم باشد.
آیا داستان بدون طرح پیش می رود؟
بله اگر ذهن ریاضی و منضبطی داشته باشید . وگرنه به عاقبت نود درصد داستانها می رسید . ناتمامی و رها کردن از نصفه کار نوشتن.
طرح داستان یعنی ماجرای کلی
مثلا :مرد از تهران به اصفهان می رود و انجا زن می گیرد و بعد می میرد
پیرنگ چیست؟
پیرنگ ماجرا را از زاویه علت کنش ها و حوادث و رویدادها نگاه می کند.
یعنی مثلا در مثال بالا :
مرد به علت یک حس انتقام ؛کسی را دنبال می کند و آنجا عاشق خواهرش می شود و با اوزندگی می کند
اگر اینها را سر هم بریزی و نتوانی شکل منظمی به انها دهی ؛ می شود انبوهی از اجسام و آدمها.
داستان هم همینطور است.
اگر عناصر داستانی مثل روایت ؛حوادث ؛علت حوادث ؛ کارکترها ؛دیالوگ ها ؛نقاط عطف ؛ سکوت و خلوت شخصیت ها ؛ شخصیت پردازی ؛ فضا دهی برای بروز حوادث ؛ ریتم یا ضرب آهنگ داستان ؛ لحن ؛ تردید ؛ پایان بندی بر سر جایش ننشیند ؛ شما انبوهی از آجرها و در ودیوار و کارگر و بنا را روی هم ریخته اید .
داستان را مثل یک اتاق فرض کنید. مثال اطاق
اگر در یک اطاق سی نفر را بچپانید تن با یک بی قاعدگی داده اید.
از من درباره طرح داستان می پرسند.
طرح یعنی اول و وسط و آخر داستان برایتان معلوم باشد.
آیا داستان بدون طرح پیش می رود؟
بله اگر ذهن ریاضی و منضبطی داشته باشید . وگرنه به عاقبت نود درصد داستانها می رسید . ناتمامی و رها کردن از نصفه کار نوشتن.
طرح داستان یعنی ماجرای کلی
مثلا :مرد از تهران به اصفهان می رود و انجا زن می گیرد و بعد می میرد
پیرنگ چیست؟
پیرنگ ماجرا را از زاویه علت کنش ها و حوادث و رویدادها نگاه می کند.
یعنی مثلا در مثال بالا :
مرد به علت یک حس انتقام ؛کسی را دنبال می کند و آنجا عاشق خواهرش می شود و با اوزندگی می کند