- Jul
- 3,032
- 14,031
- مدالها
- 9
نوشتن مانند بالا رفتن از کوه است.
وقتی از کورهراهها عبور میکنیم و سنگ و صخرهها را پشت سر میگذاریم؛ وقتی از درههای عمیق به سلامتی میگذریم و به قله میرسیم، پرچم را میکوبیم و یک نفس راحت میکشیم.
خیال میکنیم کارمان تمام شده اما اینجا تازه آغاز کار ماست.
زمانی که از کوه بالا میرویم تمام تمرکز ما روی این است که زودتر به قله برسیم اما در راه برگشت است که جزئیات مسیر را میبینیم. دقت میکنیم به سنگها و علفها، به بالا و پایینها و شکافها و سنگلاخها.
اینجا همان مرحلۀ بازنویسی و ویرایش است که نیاز به آرامش و فکر آرامتری دارد.
اما گاهی نویسنده وقتی بالای به بالای کوه میرسد آنقدر شوقوذوق دارد و قطرهقطره عرقهایی را که ریخته میشمارد که به برگشت فکر نمیکند.
مدام دلیل میتراشد برای اینکه بگوید نوشتهاش نیازی به ویرایش ندارد.
وقتی از کورهراهها عبور میکنیم و سنگ و صخرهها را پشت سر میگذاریم؛ وقتی از درههای عمیق به سلامتی میگذریم و به قله میرسیم، پرچم را میکوبیم و یک نفس راحت میکشیم.
خیال میکنیم کارمان تمام شده اما اینجا تازه آغاز کار ماست.
زمانی که از کوه بالا میرویم تمام تمرکز ما روی این است که زودتر به قله برسیم اما در راه برگشت است که جزئیات مسیر را میبینیم. دقت میکنیم به سنگها و علفها، به بالا و پایینها و شکافها و سنگلاخها.
اینجا همان مرحلۀ بازنویسی و ویرایش است که نیاز به آرامش و فکر آرامتری دارد.
اما گاهی نویسنده وقتی بالای به بالای کوه میرسد آنقدر شوقوذوق دارد و قطرهقطره عرقهایی را که ریخته میشمارد که به برگشت فکر نمیکند.
مدام دلیل میتراشد برای اینکه بگوید نوشتهاش نیازی به ویرایش ندارد.