- Apr
- 5,572
- 6,489
- مدالها
- 12
کافیه به گفته مامان یه مدت دیگه حرف من بپیچه تو کوچه و خیابون محل، تمام زنهای محل و آتیش میزنم. جمعشون میکنم تو کوچه برای یه بار و اخرین بار بهشون هشدار میدم که پاشون رو از زندگی ما بکشن بیرون و تو کاری که بهشون مربوط نیست نظر ندن.
چون اگه بخوان نظر بدن تمام پتههاشون رو میریزم رو آب که اونهایی که نمیدونن بدونن آبروشون بره بفهمن حرف درآوردن یعنی چی.
با به فکر به این چیزها رسیدم خونه و ماشین رو بردم داخر حیاط کنار ماشین سامیار پارکش کردم، از ماشین که پیاده شدم مامان ساکی که باهاش میرفت خرید دستش بود؛ برگشت سمتم و من رو نگاه کرد؛ ولی هیچی نگفت!
رفام جلو و گفتم:
- سلام مامان.
جوابی نشنیدم.
- مامان با تواما.
باز هم بی توجهای.
- تو که اینقدر به پیامبر و خدا اعتقاد داری چرا نمیدونی جواب سلام واجبه، ثواب که نمیکنید الحمد لالله جواب سلام آدم هم نمیدین یه دونه ثوابه رو ببرید؟
این دفعه برگشت سمتم و با حرص و صدای بلند گفت:
- تو حرف از خدا پیغمبر نزن که اگه اعتقاد داشتی خودت رو این شکلی نمیکردب، دهن من رو باز نکن.
- من در حد خودم اعتقاد دارم شمایی که چپ میری راست میایی از خدا و پیامبرهاش و امامهاش میگی، تمام راه و روش اونها رو در پیش گرفتی نه من؛ تویی که راه و روشت راه و روش امام علیه چرا جواب سلام و ازش یاد نگرفتی؟ چرا بیتوجه نبودنش رو یاد نگرفتی؟ عیب نداره نوبت منم میشه اون موقعه تو سلام میدی و این منم که جوابت رو نمیدم.
از کنارش رد شدم و با کلید در رو باز کردم محکم کوبیدم بهم، برای من مسلمون هم هست.
چون اگه بخوان نظر بدن تمام پتههاشون رو میریزم رو آب که اونهایی که نمیدونن بدونن آبروشون بره بفهمن حرف درآوردن یعنی چی.
با به فکر به این چیزها رسیدم خونه و ماشین رو بردم داخر حیاط کنار ماشین سامیار پارکش کردم، از ماشین که پیاده شدم مامان ساکی که باهاش میرفت خرید دستش بود؛ برگشت سمتم و من رو نگاه کرد؛ ولی هیچی نگفت!
رفام جلو و گفتم:
- سلام مامان.
جوابی نشنیدم.
- مامان با تواما.
باز هم بی توجهای.
- تو که اینقدر به پیامبر و خدا اعتقاد داری چرا نمیدونی جواب سلام واجبه، ثواب که نمیکنید الحمد لالله جواب سلام آدم هم نمیدین یه دونه ثوابه رو ببرید؟
این دفعه برگشت سمتم و با حرص و صدای بلند گفت:
- تو حرف از خدا پیغمبر نزن که اگه اعتقاد داشتی خودت رو این شکلی نمیکردب، دهن من رو باز نکن.
- من در حد خودم اعتقاد دارم شمایی که چپ میری راست میایی از خدا و پیامبرهاش و امامهاش میگی، تمام راه و روش اونها رو در پیش گرفتی نه من؛ تویی که راه و روشت راه و روش امام علیه چرا جواب سلام و ازش یاد نگرفتی؟ چرا بیتوجه نبودنش رو یاد نگرفتی؟ عیب نداره نوبت منم میشه اون موقعه تو سلام میدی و این منم که جوابت رو نمیدم.
از کنارش رد شدم و با کلید در رو باز کردم محکم کوبیدم بهم، برای من مسلمون هم هست.