همگانی چگونه «انسان» باشیم؟

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۰:
«با نیمه‌ی گور به گوری‌تان، دهان بقیه را سرویس نکنید»

وقتی حس کردید هفت آسمان کردگار سوراخ شده و از گشادی لایه‌ی اوزون نیمه‌ی‌تان درست پرت شده پایین، لطفا آن را جار نزنید، با استوری و عکس‌هایی با کپشن « وای اینجاش، وای اونجاش، وای همه جاش» روی اعصاب دیگران اسب سواری نکنید.
تا پیش دوست/آشنای بدبخت بخت برگشته‌تان می‌نشینید، با مزایای نداشته‌ی او، سرمان را درد نیاورید. شما دایناسور شکار نکرده‌اید، تو را به خدا دست از سرمان بردارید.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۱:
«شما بنگاه ازدواج نیستید»
اگر کسی سنش دارد بالا می‌رود و هنوز ازدواج نکرده، به شما هیچ ربطی ندارد دوست عزیز.
شاید دلش می‌خواهد تا آخر عمر کوفتی‌اش که شما سرتان را از آن بیرون نمی‌اورید، تنها بماند و بپوسد و تار عنکبوت ببندد.
به شما چه ربطی دارد که هرلحظه می‌پرسید:
+ازدواج نکردی؟
-داری می‌ترشی‌ها!
+ می‌خوای مورد برات جور کنم؟
آن مورد را برای عمه‌تان جور کنید.
تو را به خدا دست از سرمان بردارید.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۲:
«گشت ارشاد ۲ نباشید»
نحوه‌ی لباس پوشیدن هرشخص به خودش و خانواده‌اش مربوط است دوست عزیز،
لطفا سلیقه‌تان را برای خودتان نگه دارید و دست از ایراد گرفتن از پوشش دیگران بردارید.
ما به کتف‌مان هم نیست که شما چه فکر می‌کنید.
سرتان را از کوچه‌ی ما دراورید و در کوچه‌ی خود کنید.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۳:
«از حکیم بیاموزیم»
گویند روزی حکیم لقمان بر مسند خویش نشسته و پشه پر می‌داد که فردی بس چاپلوس بر وی وارد گشته و گویا راز کیمیاگری را یافته، گفت:
- حکیم می‌دونی فلان شاگردت چی گفته؟
حکیم نگاهی عاقل اندر سفیهانه به وی انداخت و درحالی‌که پشت خویش را می‌خاراند، فرمود:
- به من چه.
فرد که بارویش توسط حکیم با خاک یکسان گشته بود، گفت:
- در مورد تو گفته ها.
لقمان خلال دندان را گوشه‌ی لپش گذاشت، اندکی مکث نمود و فرمود:
- خب به تو چه؟
از لقمان بیاموزید، نه تنها ادب را، بلکه روش برخورد با بی‌ادب سخن‌چین نخود هر آش را.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۴:
«بی‌کاری انتخاب است، نه دغدغه»
اگر می‌بینید همه مشغول تکاپو‌اند و یک نفر فارغ از دنیا نشسته، نگویید:
- حالا که بی‌کاری بیا یه کار بدم دستت.
ما خودمان اندازه‌ی کل دنیا مشغله داریم، لیک حال انجام دادن نداریم و به شنبه موکول کرده‌ایم.
پس شما به ما لطف نکنید دوست عزیز
بی‌کاری ما انتخاب ماست، وگرنه از شما سرمان شلوغ‌تر است.
کارهایتان برای خودتان، دست از سر ما بردارید.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۵:
«پیامبر یک‌دانه بود، آن هم برای نِمانه بود»

دوست عزیزی که تا چشم‌تان به یک انسان بخت برگشته‌ای که دین یا مذهبش با شما فرق دارد می‌افتد، روی منبر می‌روید و دیگر کسی نیست شما را پایین بیاورد، لطفا سعی نکنید دیگران را به آیین خویش دعوت کنید، این‌کار مخصوص پیامبران وحی بود که آخرین‌شان هزار سال پیش آمد، شما پیامبر نیستید، دین هرکسی به خودش مربوط است،
پیامبر بازی در نیاورید.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۶:
«بار اول نصیحت، بار دوم خریت»
عزیزان اگر می‌خواهید یک نفر را به راه راست بکشانید،
یک‌بار نصایح گهربار خود را نثار او‌کرده،
اگر خواست پند می‌گیرد و اگر نخواست به راه اشتباه خویش ادامه می‌دهد.
اگر دیدید هنگام نصیحت کردن شما سرش را تکان داده و چونان لبخندی زد👈😊
چرا «خفه نمیشی تو»‌ای خفته در نگاهش است.
پس بار اول نصیحت است،
بار دوم نشانه‌ی خریت است.
شاید نخواستیم رستگار شویم، لطفا دفعه‌های بعد آن را برای خود نگاه داشته، و کم توان ذهنی نباشید.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۷:
«اگر انسان خوبی نیستید، لااقل حیوان خوبی باشید»

تاثیر سخنان شما ممکن است قلب یک انسان را به درد اورد دوست عزیز.
اگر انسان نیستید و به دیگران محبت نمی‌کنید،
لااقل کاری نکنید که از خودش متنفر شود. حیوان خوبی باشید،
حیوان خوبی باشیم.​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۸:
«کرامت انسانی شما از هر چیزی مهم‌تر است»

اگر در هر رابطه‌ی دوستانه/عاشقانه/بشر دوستانه یا....
هستید و این شما هستید که مدام آسیب می‌بینید،
لطفا بیرون بکشید دوست عزیز.
با آسیب زدن به خویش تنها چیزی که برایتان باقی خواهد ماند، روحی سرشار از شکستگی است که تکه‌های آن را نمی‌توان با چسب دو قلو چسباند.
لطفا احمق نباشید و خودتان را نجات دهید.
​

 

[ILLUSION]

اصل شماره‌ی۱۹:
« خودتان باشید، نه سایه‌ای از دیگران»

اگر رفتار کسی برایتان جالب است، سعی نکنید شما نیز مانند او رفتار کنید.
قرار نیست تمام انسان‌ها شبیه هم باشند.
برای هرخانواده یک شوهرعمه بس است،
نقش خود را ایفا کنید.
اگر انسان بامزه‌ای نیستید، سعی نکنید به زور خویش را بامزه نشان دهید،
آن باشید که هستید.​